زمان مبهم تکمیل کار: “Time at Large”
این اصطلاح – عمدتاً ذیل حقوق کامنلا – در پروژهها و قراردادهای صنعت احداث کاربرد دارد؛ هر چند برای بهرهمندی از آن ذیل حقوق نوشته نیز، مانعی وجود ندارد. در پروژههای احداث، غالباً زمان مشخّصی برای تکمیل کار، در قرارداد کارفرما و پیمانکار، درج و تعیین میشود. امّا در صورتیکه به جهات گوناگون، موعد لازمالاجرایی برای تکمیل کار، در میان نباشد، آنگاه پیمانکار تعهد ضمنی به تکمیل کارها در یک «زمان معقول»1reasonable time، خواهد داشت.
یکی از مهمترین پیامدهای این امر، ابهام در تاریخ تکمیل کار و مالاً سلبِ حقّ مطالبۀ وجه التزام ناظر به تأخیرات غیرمجاز پیمانکار، از ناحیۀ کارفرما است. در واقع، عبارت «زمان مبهم تکمیل کار» (در عین اینکه باید معقول باشد)، مقابل عبارت «زمان مشخّص تکمیل کار» خواهد بود.
تصدیع: “Disruption”
برخی، این اصطلاح تخصصی در صنعت احداث را، توقّف و برخی، اختلال ترجمه نمودهاند. ترجمۀ اصطلاح مذکور، به توقّف که کاملاً ناصواب است. ترجمۀ آن به اختلال هم اگر چه شاید در ظاهر امر، صحیح بهنظر برسد، لیکن ترجمۀ دقیقی نیست. این اصطلاح در بحث ناظر به تأخیر و تطویل پروژهها و قراردادهای صنعت احداث کاربرد دارد.
وجه ممیّز این اصطلاح با توقّفِ کار در این است که، با توقّف کار، پروژه مشمول تعلیق (نه تصدیع) میشود. در واقع با توقّف کار، قابلیت انجام کار در آن بخش متوقّف، وجود ندارد؛ امّا رویداد منجر به تصدیع، کار را متوقّف نمیکند بلکه، کاهش بازده کاری (عملکردی) نسبت به حالت عادی را، در پی خواهد داشت.
گر چه این بینظمی را، میتوان اختلال نامید، لیکن به سه جهت واژۀ تصدیع از سوی نگارنده، پیشنهاد شده است:
نخست، به دلیل رعایت وزن باب «تفعیل»؛چه این اصطلاح، همراه با اصطلاحات رایج تأخیر، تعویق، تعلیق، تسریع – بر وزن تفعیل – به کار میرود.
دوم، به جهت اثر آن بر برنامۀ کاری پیمانکار؛ چه اینکه، تصدیع در لغت به معنای پراکندهکردن، جداجدا کردن، شکافتن، دردسر دادن است و از آنجاییکه با وقوع تصدیع، انسجام برنامۀ کاری پیمانکار از بین میرود و برنامۀ زمانی وی منقطع میشود به نحوی که موجبات زحمت و درد سر پیمانکار را، فراهم مینماید.
اصل بیگمانگزینی: اصل «استصحاب»
استصحاب (باب استفعال) در لغت به معنای «طلب همنشینی» و در اصطلاح فقهی، به معنای «همنشین کردن یقین سابق کنار شکّ لاحِق» است.
به بیان دیگر، استصحاب، حفظ و حراست از یقین پیشین در مقابل تعرّض ناشی از شکّ آتی است که از اصول عملیه میباشد. یعنی مکلّف هنگام شک و در مقام عمل به تکلیف، باید بین یقین سابق و شکّ لاحِق (بعدی)، یقین سابق را، برگزیند و به شکّ خویش، وقعی ننهد. (البتّه در صورتی که به وقوع رویداد سابق، یقین داشته باشد نه اینکه، تحقّق آن نیز، محلّ شک باشد که در چنین صورتی با شکّ ساری مواجه است و مجرای استصحاب نمیباشد.)
از اینرو، واژۀ کاملاً پارسی «بیگمانگزینی» (یقین + انتخاب)، برای ترجمه پیشنهاد شد. گر چه واژۀ کاملاً پارسی «پایداری بیگمانی» و نیز، واژۀ «پایداری یقین» (پارسی – عربی) نیز، میتوانند ترجمۀ مناسبی برای اصطلاح مذکور، باشند.
بسیار عالی و دقیق
این اقدام شما بسیار ارزشمند هستش
در تایید توضیحات شما:
طبق تعریف پروتکل #تاخیر_و_تصدیع انجمن حقوق احداث انگلستان، #تصدیع عبارتست از ” ایجاد اختلال، ممانعت یا انقطاع در روش های کاری متعارف پیمانکار که منجر به بهره وری یا کارایی کمتر در اجرای فعالیت های خاص کاری می شود. در محیط پروژه های احداث، کار تصدیع شده کاری است که با کارایی کمتری نسبت به آنچه باید باشد، انجام می شود. اگر اقدام تصدیع منتسب به کارفرما باشد، حق دریافت خسارت در چارچوب قرارداد و یا قوانین عمومی برای پیمانکار ایجاد خواهد شد.
درود،
مقالهای بسیار ارزنده و کاربردی.