مقدمه
قراردادهای پیمانکاری دولتی ذیل محیط حقوق عمومی1برای مطالعۀ بیشتر رجوع کنید به: حسینزاده، حمید؛ «ملازمۀ صحّت تفسیر رویدادها با ملاحظۀ محیط» و «نفوذ حقوقی عمل مأمور دولت» قرار میگیرند و قهراً در تعامل با نظامات فنّی و اجرایی اربعه هستند. مراجع متعدّدی ذیل قراردادهای همسان و یا بخشنامههای علیحدۀ نظامات مذکور، برای حلّ و فصل اختلافات کارفرما و پیمانکار، ایجاد شدهاند؛ که «بند الف» از «ماده ۱۱۷» قانون برنامه پنجساله هفتم پیشرفت جمهوری اسلامی ایران2«بند الف» از «ماده ۱۱۷» قانون برنامه پنجساله هفتم پیشرفت جمهوری اسلامی ایران (شمارۀ ۹۱۰/۸۹۹۲، ۱۴۰۳/۰۴/۰۴): الف. معاونت حقوقی ریاست جمهوری مکلف است با همکاری قوه قضائیه و سازمان اداری و استخدامی کشور و دستگاههای ذیربط ظرف شش ماه از تاریخ لازمالاجرا شدن این قانون، تمهیدات لازم را جهت ساماندهی «مراجع اختصاصی اداری» مبتنی بر رعایت اصول دادرسی منصفانه تأمین حقوق مردم، رسیدگی، شفاف ثبت شکایات و ابلاغ آرا از طریق ایجاد سامانه جامع بر خط خودکاربر و رایگان با رعایت قانون مدیریت دادهها و اطلاعات ملی، عضویت یک کارشناس حقوقی از کارکنان دستگاههای اجرائی در تمامی مراجع اختصاصی اداری که به اختلافات و تخلّفات رسیدگی میکنند به استثنای مراجعی که یک قاضی در آن عضویت دارد، انجام دهد.، انتظام و ساماندهی آنها را، ضروری میداند. نگارنده در این مقاله، به معرّفی و احصاء مراجع حلّ و فصل اختلافات ناشی از/مرتبطبا/ راجعبه قراردادهای پیمانکاری دولتی در حقوق موضوعه، پرداخته است.
۱- شورای حل اختلاف
تا زمان تشکیل دادگاههای صلح، شورای حلّ اختلافِ محلّ وقوع دلیل – محلّ انجام کار موضوع پروژۀ پیمانکاری – صلاحیّت ذاتی «تأمین دلیل»3«ماده ۱۴۹» قانون آیین دادرسی دادگاههای عمومی و انقلاب در امور مدنی: در مواردیکه اشخاص ذینفع احتمال دهند که درآینده استفاده از دلایل و مدارک دعوای آنان ازقبیل تحقیق محلی و کسب اطلاع ازمطلعین و استعلام نظر کارشناسان یا دفاتر تجاری یا استفاده از قرائن و امارات موجود در محل و یا دلایلی که نزد طرف دعوا یا دیگری است، متعذر یا متعسر خواهد شد، میتوانند از دادگاه درخواست تأمین آنها را بنمایند. مقصود از تأمین در این موارد فقط ملاحظه و صورتبرداری از اینگونه دلایل است. برای دعاوی پیمانکاری دولتی را به درخواست4«ماده ۱۵۰» قانون آیین دادرسی دادگاههای عمومی و انقلاب در امور مدنی: درخواست تأمین دلیل ممکن است درهنگام دادرسی و یا قبل از اقامه دعوا باشد. ذی نفع دارد5تصریح «بند ۷» از «ماده ۱۲» قانون شوراهای حلّ اختلاف؛ صلاحیتهای دادگاه صلح به شرح زیر است: تأمین دلیل؛ لیکن به تصریح «ماده ۱» قانون شوراهای حلّ اختلاف6«ماده ۱» قانون شوراهای حلّ اختلاف (مصوّب ۱۴۰۲/۰۶/۲۲): بهمنظور حل اختلاف و صلح و سازش بین اشخاص حقیقی و حقوقی خصوصی، شوراهای حل اختلاف که در این قانون به اختصار «شورا» نامیده میشوند، زیر نظر قوه قضائیه و با شرایط مقرر در این قانون تشکیل میگردند.، رسیدگی به دعاوی پیمانکاری دولتی در صلاحیّت شورای مذکور نمیباشد.
با توجّه به اینکه دفاتر دادگاهها، حسب بخشنامههای پیشین رئیس قوه قضائیه، عادتاً و عمدتاً پروندهها را بدواً به شورای حلّ اختلاف ارسال میکنند، بهتر است که در دعاوی پیمانکاری دولتی، اصحاب دعوی این موضوع را به شعبه تذکر دهند و از اطالۀ دادرسی جلوگیری نمایند.
۲- دادگاه
«اصول ۳۴7«اصل ۳۴» قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران: دادخواهی حق مسلّم هر فرد است و هر كس میتواند به منظور دادخواهی به دادگاههای صالح رجوع نماید. همه افراد ملت حق دارند اینگونه دادگاهها را در دسترس داشته باشند و هیچكس را نمیتوان از دادگاهی كه به موجب قانون حق مراجعه به آن را دارد منع كرد. و ۱۵۹8«اصل ۱۵۹» قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران: مرجع رسمی تظلّمات و شكایات، دادگستری است. تشكیل دادگاهها و تعیین صلاحیت آنها منوط به حكم قانون است.» قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، مبیّنِ مرجعیّت عامّ محاکم دادگستری، برای رسیدگی به دعاوی با وصف ترافعی و امور حسبی میباشد. بدیهی مینماید، با وجود قاعدۀ موصوف، صلاحیّت سایر مراجع، استثناء بر قاعده و مستلزم تصریح بالنّص، و مآلاً تفسیر مضیّق و در حدود نص است. فلذا، در صورت شک در صلاحیّت دادگاه و سایر مراجع رسیدگیکننده به دعاوی پیمانکاری، البته بعد از فحص بدوی، اصل بر صلاحیّت دادگاه بوده و در اشتغال ذمّۀ مدّعی صلاحیّت مرجع غیردادگستری، برای اقامۀ دلیل، تردیدی نیست.
۳- شعب دیوان عالی کشور
دیوان عالی کشور، عالیترین نهاد قضایی کشور است و رسیدگی به دعاوی پیمانکاری، بدواً به شعب دیوان عالی کشور ارجاع نمیشود. لیکن اشخاص میتوانند، پس از صدور رأی از محاکم بدوی عمومی حقوقی، با هر انگیزه و جهت مشروعی، البته در صورت وجود «شرایط فرجامخواهی»9ماده ۳۶۷» قانون آیین دادرسی دادگاههای عمومی و انقلاب در امور مدنی: آرای دادگاههای بدوی که به علت عدم درخواست تجدیدنظر قطعیت یافته قابل فرجامخواهی نیست مگر در موارد زیر: الف. احکام ۱- احکامی که خواسته آن بیش از مبلغ بیست میلیون (۲۰،۰۰۰،۰۰۰) ریال باشد. ۲- احکام راجع به اصل نکاح و فسخ آن، طلاق، نسب، حجر، وقف، ثلث، حبس و تولیت. ب. قرارهای زیر مشروط به این که اصل حکم راجع به آنها قابل رسیدگی فرجامی باشد. ۱- قرار ابطال یا ردّ دادخواست که از دادگاه صادر شده باشد. ۲- قرار سقوط دعوا یا عدم اهلیت یکی از طرفین دعوا.، با انقضاء مهلت تجدیدنظرخواهی، و یا با اسقاط حقّ تجدیدنظرخواهی در مهلت تجدیدنظر از رأی بدوی10منطوق رأی وحدت رویه شماره ۸۱۹، مورّخ ۱۴۰۱/۰۱/۱۶ هیأت عمومی دیوان عالی کشور: در مواردی که یکی از طرفین در مهلت تجدیدنظر با اسقاط حقّ تجدیدنظرخواهی خود، فرجامخواهی کرده است، با توجه به اینکه حقّ تجدیدنظرخواهی مانند دیگر حقوق، علیالأصول قابل اسقاط است و بهویژه با عنایت به اینکه اسقاط این حق، با انتخاب حقّ فرجامخواهی و بهمنظور تسریع، انجام شده است و منافاتی نیز با حقوق طرف دیگر دعوا ندارد، بنابراین موضوع مشمول اطلاق صدر ماده ۳۶۷ قانون آیین دادرسی دادگاههای عمومی و انقلاب در امور مدنی مصوب ۱۳۷۹ است و به فرجامخواهی مذکور در دیوان عالی کشور رسیدگی میشود و چون مورد از شمول ماده ۳۳۳ این قانون خروج موضوعی دارد، مفاد این ماده نمیتواند نافی آن باشد. بنا به مراتب، رأی شعبه سوم دیوان عالی کشور که با این نظر انطباق دارد به اکثریت آراء، صحیح و قانونی تشخیص داده میشود. این رأی طبق ماده ۴۷۱ قانون آیین دادرسی کیفری مصوب ۱۳۹۲ با اصلاحات و الحاقات بعدی، در موارد مشابه برای شعب دیوان عالی کشور، دادگاهها و سایر مراجع، اعم از قضایی و غیر آن لازمالاتّباع است.، پرونده را به شعب دیوان عالی کشور، ارجاع نمایند. رسیدگی در مرحلۀ فرجامخواهی، رسیدگی حُکمی است.
۴- شعب دیوان عدالت اداری
وفق آراء هیأت عمومی دیوان عدالت اداری11منطوق رأی وحدت رویۀ شمارۀ ۵۹، مورّخ ۱۳۷۱/۰۴/۳۰ هیأت عمومی دیوان عدالت اداری: نظر به این که رسیدگی به دعاوی ناشی از قراردادها که مسائل حقوقی میباشند و باید به صورت ترافعی در محاکم صالحه دادگستری مورد رسیدگیحقوقی قرار گیرند در مقرّرات دیوان عدالت اداری مقرّر نشده و شکایات مطروحه که مستند به قرارداد اجاره مطرح گردیده از مصادیق دعاوی ناشی از قرارداد و خارج از حدود صلاحیت دیوان عدالت اداری بوده است لذا رأی شعبه ششم که مبیّن این معنی است وفق موازین قانونی تشخیص میگردد. اینرأی به استناد قسمت اخیر ماده ۲۰ قانون دیوان عدالت اداری برای شعب دیوان و سایر مراجع ذیربط در موارد مشابه لازمالاتباع است. رییس هیأت عمومی دیوان عدالت اداری – محمدرضا عباسیفرد، شعب دیوان عدالت اداری، صلاحیّت رسیدگی به دعاوی ترافعی با منشأ قراردادی ذیل حقوق عمومی را ندارند. متأسفانه برخی از مراجع قضایی و برخی از وکلای دادگستری، به اشتباه و با این تصور که دریافت ضرر و زیان در دعاوی خسارت بهطرفیّت ارکان دولتی، بدواً متوقف بر اثبات تخلّف مأمور دولت و یا دستگاه اجرایی است، پرونده را با قرار عدم صلاحیت و یا تقدیم دادخواست به دیوان عدالت اداری، ارجاع میدهند و موجبات اطاله دادرسی را فراهم مینمایند. لیکن اعتراض به آراء قطعی هیأت های تشخیص مطالبات بیمه و مالیات و ارزش افزوده قراردادهای پیمانکاری، در صلاحیّت شعب تجدیدنظر دیوان عدالت اداری12«تبصرۀ دو» ذیل «ماده ۳» قانون اصلاح قانون تشکیلات و آیین دادرسی دیوان عدالت اداری (مصوّب ۱۴۰۲/۰۲/۱۰ مجلس شورای اسلامی): شکایات و اعتراضات اشخاص حقیقی و حقوقی اعم از عمومی و خصوصی از آراء و تصمیمات مراجع اختصاصی اداری موضوع بند (۲) ماده (۱۰) این قانون مستقیماً در شعب تجدیدنظر مطرح و مورد رسیدگی قرار میگیرد، رأی صادره قطعی است. سایر شکایات و اعتراضات در شعب بدوی رسیدگی میشود. پس از لازمالاجرا شدن این قانون پروندههای موجود در شعب بدوی و تجدیدنظر مطابق صلاحیّت زمان ثبت دادخواست رسیدگی میشود. است.
۵- هیأت عمومی دیوان عدالت اداری
در صورتیکه مقرّرات اصداری حاکم بر قراردادهای پیمانکاری، بر خلاف قانون و یا شرع انور باشد، پیمانکاران میتوانند وفق «ماده ۸۰» اصلاحی ۱۴۰۲ قانون دیوان عدالت اداری13قانون دیوان عدالت اداری (با آخرین اصلاحات ۱۴۰۲) (مصوّب ۱۳۹۰/۰۹/۲۲): تقاضای ابطال مصوبات در هیأت عمومی دیوان، با تقدیم دادخواست انجام میگیرد. در دادخواست مذکور، تصریح به موارد زیر ضروری است: الف. مشخصات و اقامتگاه دادخواست دهنده؛ ب. مشخصات مصوبه مورد اعتراض؛ پ. حکم شرعی یا مواد قانونی که ادعای مغایرت مصوبه با آن شده؛ ت. دلایل و جهات اعتراض از حیث مغایرت مصوبه با شرع یا قانون اساسی یا سایر قوانین یا خروج از اختیارات مرجع تصویب کننده؛ ث. امضاء یا اثر انگشت دادخواست دهنده. تبصره ۱ (اصلاحی ۱۴۰۲/۰۲/۱۰) – سایر مقرّرات مربوط به تنظیم، ارسال و ثبت دادخواست، به استثنای ذی نفع بودن دادخواستدهنده و پرداخت هزینه دادرسی، در دادخواست ابطال مصوبه نیز جاری است. دادخواستها توسط رئیس دیوان، به دفتر هیأت عمومی ارجاع میشود. تبصره ۲ (الحاقی ۱۴۰۲/۰۲/۱۰) – در مواردی که آیین نامه و مصوبه مورد شکایت، مرکب از مواد یا بندهای متعدد باشد دادخواستدهنده باید هر یک از مواد یا اجزائی که ادعای مغایرت آن را با قانون یا موازین شرعی نموده است، مشخص کند. تبصره ۳ (الحاقی ۱۴۰۲/۰۲/۱۰)ـ هرگاه جهت درخواست ابطال مصوبه، مغایرت با موازین شرع باشد، رئیس دیوان مطابق ماده (۸۷) این قانون، از شورای نگهبان استعلام میکند.، برای ابطال آنها به هیأت عمومی دیوان عدالت اداری، رجوع و ابطال مقرّرات موصوف را، از مرجع پیشگفته درخواست نمایند. در صورتی که مخالفت مقرّره با شرع انور نیز، جزء خواسته باشد، آنگاه نظر شورای نگهبان نسبت به آن بخش برای هیأت عمومی دیوان عدالت اداری، لازم الاتباع است.14تبصرۀ سه ذیل «ماده ۸۰» قانون اصلاح قانون دیوان عدالت اداری: هرگاه جهت ابطال مصوبه، مغایرت با موازین شرع باشد، رئیس دیوان مطابق ماده (۸۷) این قانون، از شورای نگهبان استعلام میکند.
۶- هیأت رسیدگی به شکایات قانون برگزاری مناقصات
دعاوی پیمانکار در مقام مناقصهگر15فراز دوم از «بند ب» ذیل «ماده ۲» قانون برگزاری مناقصات (مصوّب ۱۳۸۳/۱۱/۰۳): مناقصهگر: شخصی حقیقی یا حقوقی است که اسناد مناقصه و دریافت و در مناقصه شرکت میکند.، با مناقصهگزار، ذیل فرآیند مناقصه16«بند الف» از «ماده ۲» قانون برگزاری مناقصات (مصوّب ۱۳۸۳/۱۱/۰۳): مناقصه: فرآیندی است رقابتی برای تأمین کیفیت مورد نظر (طبق اسناد مناقصه)، که در آن تعهدات موضوع معامله به مناقصهگری که کمترین قیمت متناسب را پیشنهاد کرده باشد، واگذار میشود. که تا لحظۀ انعقاد قرارداد پیمان، عقد مستقل عهدی به شمار میآید، وفق «ماده ۷» قانون برگزاری مناقصات17«ماده ۷» قانون برگزاری مناقصات (مصوّب ۱۳۸۳/۱۱/۰۳): هیأت رسیدگی به شکایات به منظور رسیدگی به دعاوی بین مناقصهگر و مناقصهگزار هیأت رسیدگی تشکیل میگردد. اساسنامه هیأت رسیدگی به شکایات به تصویب مجلس شورای اسلامی خواهد رسید. و «ماده ۱» قانون اساسنامۀ هیأت رسیدگی به شکایات قانون برگزاری مناقصات18«ماده ۱» قانون اساسنامۀ هیأت رسیدگی به شکایات قانون برگزاری مناقصات (مصوّب ۱۳۸۸/۱۲/۱۶): بـهمنظور رسیدگی به دعـاوی بین مناقصهگر و منـاقصهگزار، مربـوط به اجراء نشدن هر یک از مواد قانون برگزاری مناقصات ـ مصوّب ۱۳۸۳ـ هیأت رسیدگی به شکایات قانون برگزاری مناقصات، موضوع ماده (۷) قانون یادشده که در این قانون به اختصار « هیأت» نامیده میشود، در مرکز کشور و هر یک از استانها تشکیل میشود.، در صلاحیّت هیأت رسیدگی به شکایات قانون برگزاری مناقصات است.
البته مناقصهگر معترض، پیش از رجوع به هیأت، باید تشریفات مقرّر در «ماده ۲۵» قانون برگزاری مناقصات19«ماده ۲۵» قانون برگزاری مناقصات (مصوّب ۱۳۸۳/۱۱/۰۳): نحوه رسیدگی به شکایات: الف. چنانچه هر یک از مناقصهگران نسبت به اجرا نشدن موادی از قانون برگزاری مناقصات اعتراض داشته باشد میتواند به بالاترین مقام دستگاه مناقصهگزار شکایت کند. ب. دستگاه مناقصهگزار مکلف است در مهلت پانزده روز کاری از تاریخ دریافت شکایت، رسیدگیهای لازم را به عمل آورده و در صورت وارد دانستن اعتراض، مطابق مقرّرات مربوط اقدام نماید و در صورتی که شکایت را وارد تشخیص ندهد، ظرف مهلت تعیین شده جوابیه لازم را به شاکی اعلام کند. ج. در صورت عدم پذیرش نتیجه توسط شاکی، هیأت رسیدگی به شکایات موضوع را بررسی و رأی قطعی را طی پانزده روز اعلام خواهد کرد. در صورت اعتراض هر یک از طرفین، موضوع جهت رسیدگی قانونی به مراجع ذیصلاح ارجاع میشود و فرایند برگزاری مناقصه نیز روال معمول خود را طی خواهد کرد. – خاصّه، رجوع به بالاترین مقام دستگاه مناقصهگزار – را، رعایت نموده باشد. اعتراض به رأی قطعی و لازمالإجرای هیأت مذکور، بهجهت ماهیّت شبه قضایی مرجع صدور آن، وفق تبصرۀ دو ذیل «ماده ۳» قانون اصلاح قانون تشکیلات و آیین دادرسی دیوان عدالت اداری20«تبصرۀ دو» ذیل «ماده ۳» قانون اصلاح قانون تشکیلات و آیین دادرسی دیوان عدالت اداری (مصوّب ۱۴۰۲/۰۲/۱۰ مجلس شورای اسلامی): شکایات و اعتراضات اشخاص حقیقی و حقوقی اعم از عمومی و خصوصی از آراء و تصمیمات مراجع اختصاصی اداری موضوع بند (۲) ماده (۱۰) این قانون مستقیماً در شعب تجدیدنظر مطرح و مورد رسیدگی قرار میگیرد، رأی صادره قطعی است. سایر شکایات و اعتراضات در شعب بدوی رسیدگی میشود. پس از لازمالاجرا شدن این قانون پروندههای موجود در شعب بدوی و تجدیدنظر مطابق صلاحیّت زمان ثبت دادخواست رسیدگی میشود.، در صلاحیّت شعب تجدیدنظر دیوان عدالت اداری است.
۷- هیأت رفع اختلاف
در طرحهای تملّک داراییهای سرمایهای (عمرانی)، طرفین اختلاف پیش از رجوع به دادگاه و یا شورای عالی فنّی، به هیأت رفع اختلاف موضوع «ماده ۲» آییننامۀ رفع موانع قراردادی در طرحهای تملّک داراییهای سرمایهای21«ماده ۲» آییننامۀ رفع موانع قراردادی در طرحهای تملّک داراییهای سرمایهای، ذیل تصویبنامۀ شمارۀ ۶۳۵۵۱/ت۶۲۴۱۴هـ، مورّخ ۱۴۰۳/۰۴/۱۹ هیأت وزیران: ترتیبات رسیدگی به موارد اختلافی در هیئت رفع اختلاف به شرح زیر است: ۱- درخواست رسیدگی به مورد اختلاف، با دلایل و مستندات کامل به هیأت رفع اختلاف ارائه میشود. ۲- هیأت یادشده با رعایت موازین قانونی، درخواست رفع اختلاف را در چهارچوب مقرّرات ضوابط، شرایط عمومی و خصوصی قرارداد و تعهدات قراردادی دو طرف حداکثر ظرف مدّت (۳۰) روز از تاریخ درخواست خواهان اعم از کارفرما پیمانکار یا مشاور مطابق با قالب اعلامی هیأت و با دعوت از طرفین رسیدگی نموده و نسبت به رفع اختلاف در چهارچوب قوانین مقرّرات و قرارداد اقدام مینماید موارد منجر به صلح موضوع اصل ۱۳۹ قانون اساسی و یا موارد خارج از اختیارات تصریح شده قراردادی کارفرما و یا رسیدگی به فسخ پیمان پس از ابلاغ آن قابل اتخاذ تصمیم توسط هیأت نیست. تبصره: در صورتی که اختلاف به دلیل برداشت متفاوت از متون بخشنامهها و دستورالعملها باشد و این اختلاف از سوی هیأت قابل حل و فصل نباشد. هیأت میتواند موضوع را از مرجع صدور بخشنامه یا دستورالعمل استعلام کرده و پاسخ واصله توسط هیأت به دو طرف قرارداد برای اجرا ابلاغ میشود. ۳- در صورت عدم پذیرش تصمیم هیأت توسط بخش خصوصی طرف قرارداد دبیر هیأت مذکور مراتب را به دبیرخانه شورای عالی فنّی مستقر در سازمان برنامه و بودجه کشور اعلام مینماید. رجوع مینمایند. تصمیم هیأت مزبور، غیرالزامآور22Non – Binding است.
۸- کمیتۀ دائمی پیشگیری و رسیدگی به اختلاف
شرایط عمومی پیمان EPC جدید سازمان برنامه و نفت، متضمّن سازِکار حل و فصل اختلافات چندلایهای است، فراز ابتدایی «بند ۷۵-۱» شرایط عمومی پیمان موصوف23«ماده ۷۵-۱» شرایط عمومی پیمان و شرایط خصوصی پیمانهای مهندسی، تأمین کالا و تجهیزات، ساختمان و نصب بهصورت توأم EPC صنعتی (شماره ۵۴/۷۱۰۵-۱۰۵/۱۸۹۲۹، تاریخ ۱۳۸۰/۱۱/۱۴): کمیتۀ دائمی پیشگیري و رسیدگی به اختلاف: طرفین پیمان جهت پیشگیري از بروز اختلاف و یا رسیدگی به اختلافات خود، موظّف به تشکیل «کمیتۀ دائمی پیشگیري و رسیدگی به اختلاف» متشکل از یک نماینده از سوي کارفرما، یک نماینده از سوي پیمانکار و یک نفر با توافق طرفین پیمان، میباشند. در این راستا، طرفین پیمان باید ظرف مدّت ۲۸ (بیستوهشت) روز از تاریخ شروع اعتبار پیمان، نمایندة خود در کمیتۀ مذکور را به طرف دیگر اعلام نموده و درخصوص انتخاب نفر سوم بهعنوان رییس کمیته که فردي مسلط به امور پیمانها با مشخصات بیان شده در بخش ۲۱-۱ پیوست شماره ۲۱ پیمان میباشد، به توافق برسند. هریک از طرفین پیمان میتواند نمایندة خود در کمیته را تعویض نماید. همچنین اگر یکی از اعضاي کمیته استعفا دهد و یا به علت ناتوانی و مرگ، قادر به ادامۀ کار نباشد و یا به هر دلیل دیگري عزل شود، فرد جانشین نیز به روش بیان شده در این ماده، منصوب میشود. عزل رییس کمیته با توافق طرفین امکانپذیر خواهد بود. لیکن درصورتیکه عدم بیطرفی رییس کمیته براي کارفرما محرز شود، کارفرما ضمن ارائۀ دلایل و مستندات موضوع به پیمانکار، رییس کمیته را عزل مینماید. محل تشکیل جلسات، مبلغ حقالزحمه و نحوة پرداخت به رییس کمیته، مرجع فنّی و کارشناسان مربوط (در صورت وجود)، تعهدنامۀ اعضاي کمیته مبنی بر منع افشاي اسناد پیمان و پروژه، نحوة گردش مدارك و مستندات در بخش ۲۱-۱ پیوست شماره ۲۱ پیمان بیان شده است. تبصره: در صورت عدم توافق طرفین پیمان درخصوص انتخاب نفر سوم کمیته در مهلت مقرر شده، کارفرما باید ظرف ۱۴ (چهارده) روز، حداقل ۳ (سه) نفر را مطابق مشخصات بیان شده در بخش ۲۱-۱ پیوست شماره ۲۱ پیمان، از خارج سازمان کارفرما و پیمانکار و مشروط به نداشتن رابطۀ کاري با هریک از طرفین پیمان، به پیمانکار معرفی نماید تا وي ظرف ۷ (هفت) روز، نفر سوم را از بین آنها انتخاب و اعلام نماید.، کمیتۀ دائمی پیشگیری و رسیدگی به اختلاف را، بهمنظور رسیدگی اولیه، صالح دانسته است. کمیته سه نفرۀ مذکور متشکل از نمایندگان دوطرف پیمان و فرد ثالثی خارج از سازمان کارفرما و پیمانکار و فاقد رابطه کاری با مشارٌالیهما است. تصمیم کمیتۀ مزبور، غیرالزامآور است.
۹- شورای عالی فنی
مطابق لایحه قانونی راجع به اصلاح تبصره ۸۰ قانون بودجه سال ۱۳۵۶ کل کشور24لایحه قانونی راجع به اصلاح تبصره ۸۰ قانون بودجه سال ۱۳۵۶ کل کشور (مصوب 03/۱۱/358): ماده واحده: تبصره ۸۰ قانون بودجه سال ۱۳۵۶ کل کشور به شرح زیر اصلاح میگردد: به جای کمیسیون شاهنشاهی مندرج در تبصره فوق، شورای عالی فنّی مرکب از سه نفر به پیشنهاد وزیر مشاور و رییس سازمان برنامه و بودجه وتصویب هیأت وزیران تشکیل و وظایف ذیل را عهدهدار میگردد. الف. بررسی و تصویب قیمتهای پایه و ضوابط و دستورالعملهای مربوط به آن. ب. بررسی و تصویب قیمت کارهای خاص که قیمتهای پایه قابل عمل در آنها نمیباشد. ج. تجدید نظر در نرخ پیمانها در صورت لزوم و وجود توجیه کافی، مشروط بر آن که در قالب قرار قرارداد و ضوابط مربوط پیشبینی لازم برایجزییات جبران هزینه و خسارات مورد بحث نشده باشد. تبصره ۱- در مورد پیمانهای مربوط به طرحهای عمرانی منطقهای و خاص ناحیهای، در صورتی که بار مالی ناشی از تجدیدنظر در قیمتها از ۲۰% مبلغاولیه پیمان و حداکثر از مبلغ ده میلیون ریال تجاوز ننماید، اختیارات شورای عالی فنّی با شورای فنّی استان که اعضای آن بعداً اعلام میگردد. تبصره ۲- در مورد پیمانهای مربوط به طرحهای عمرانی کشوری اختیارات فوقالذکر در صورتی که بار مالی ناشی از تجدید نظر در قیمتها از ۱۵%مبلغ اولیه پیمان و حداکثر از مبلغ پنجاه میلیون ریال تجاوز ننماید، با وزیر یا رییس دستگاه اجرایی و بیش از پنجاه میلیون ریال تا یکصد و پنجاه میلیونریال مشروط بر آن که از ۱۰% مبلغ اولیه پیمان تجاوز ننماید با وزیر یا رییس دستگاه اجرایی و تأیید وزیر مشاور و رییس سازمان برنامه و بودجه خواهدبود. د. بررسی و اتخاذ تصمیم در مسائلی که مورد سئوال دستگاههای اجرایی و کارفرمایان بوده و قرارداد در مورد آنها راه حل مشخصی ارائه ننموده باشد. ه. وظایف دبیرخانه شورای عالی فنّی مذکور در این قانون را سازمان برنامه و بودجه عهدهدار خواهد بود. و. مصوّبات شورای عالی فنّی مذکور در این قانون برای دولت لازمالاجرا است.، صلاحیت رسیدگی به اختلافات طرحهای تملّک داراییهای سرمایهای به شورای عالی فنی، اعطاء نشده است. معالوصف مفادّ برخی از شرایط عمومی پیمانهای ذیل نظام فنّی و اجرایی سازمان برنامه و بودجۀ کشور – نظیر «بند ج» از «ماده ۵۳» شرایط عمومی پیمان PC غیرصنعتی (نشریۀ ۴۳۱۱)25«بند ج» از «ماده ۵۳» شرایط عمومی پیمان نشریه ۴۳۱۱ (موضوع بخشنامۀ شمارۀ ۵۴/۸۴۲–۱۰۲/۱۰۸۸ مورّخ ۱۳۷۸/۰۳/۰۳ سازمان مدیریت و برنامهریزی کشور): هرگاه در اجرا یا تفسیر مفاد پیمان بین دو طرف اختلاف نظر پیش آید، هریک از طرفها میتواند درخواست ارجاع موضوع یا موضوعات مورد اختلاف به داوری را به رییس سازمان برنامه و بودجه ارائه نماید. – رسیدگی به اختلافات را، پس از موافقت رئیس سازمان برنامه و بودجۀ کشور و انجام تشریفات، در صلاحیّت شورای عالی فنّی، دانسته است.
۱۰- شورای فنّی استان
«بند ۴-۸» از «ماده ۴» آییننامۀ روش کار شورای فنّی استان با شماره ۹۷/۲۸۰۷۴ مورّخ ۱۳۹۷/۰۱/۲۸ سازمان برنامه و بودجه کشور26«بند ۴-۸» از «ماده ۴» آییننامه روش کار شورای فنّی استان (شماره ۹۷/۲۸۰۷۴ مورّخ ۱۳۹۷/۰۱/۲۸ سازمان برنامه و بودجه کشور): حلّ اختلاف میان عوامل اجرایی در چارچوب وظایف و مقرّرات موضوعه شورای فنّی استان طبق مفاد مادّه حلّ اختلاف در شرایط عمومی حاکم بر قرارداد و یا در صورت توافق طرفین.، حلّ اختلاف مطابق شرایط عمومی پیمانها را بر عهده شورای فنّی استان قرار داده است. «بند ۵-۳» آییننامۀ مارالبیان27«بند ۵-۳» از «ماده ۵» آییننامه روش کار شورای فنّی استان (شماره ۹۷/۲۸۰۷۴ مورّخ ۱۳۹۷/۰۱/۲۸ سازمان برنامه و بودجه کشور): کارگروه پیمان و ضوابط فنّی متشکل از کارشناسان منتخب استانداری، سازمان برنامه و بودجه، استان اداره کل راه و شهرسازی اداره کل نوسازی، توسعه و تجهیز مدارس شرکت سهامی آب منطقهای شرکت آب و فاضلاب شهری و روستایی و شرکت برق منطقهای و توزیع برق حسب مورد، بنیاد مسکن انقلاب اسلامی سازمان جهاد کشاورزی اداره کل راهداری و حمل و نقل جادهای، یک نفر کارشناس حقوقی به انتخاب رییس سازمان برنامه و بودجه، استان نمایندههای انجمنهای صنفی تخصّصی و مهندسی استان (به انتخاب دبیرخانه) است که در خصوص بندهای ۱ ۷ ۸ ۹ و ۱۲ از ماده ۴ پس از بررسی دقیق موارد ارجاعی از سوی دبیرخانه شورای فنّی، نظرات کارشناسی خود را به شورای فنّی ارایه میدهد.، متضمّن ماهیّتی با عنوان کارگروه پیمان و ضوابط فنّی میباشد، که بازوی عملیاتی حلّاختلاف شورای مذکور است.
۱۱- امور نظامات فنّی و اجرایی
در صورتیکه کارفرما و پیمانکار، نسبت به مفاد و شروط قرارداد و یا بخشنامههای اصداری از ناحیۀ امور نظامات فنّی و اجرایی، برداشت متفاوت و اختلاف نظر داشته باشند، میتوانند به فراخور امر، مراتب را از امور نظام فنّی و اجرایی مرتبط، استعلام و رفع اختلاف نمایند. البته پرسش و پاسخهای موضوعی عام، در تارنمای الکترونیکی نظامات فنّی و اجرایی اربعه موجود است و موارد دارای کد رهگیری – نظیر پرسش و پاسخهای ذیل نظام فنّی و اجرایی کشور – و یا شناسه، وفق «مادتین ۱۲28«ماده ۱۲» قانون تجارت الکترونیکی (مصوّب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷): اسناد و ادله اثبات دعوی ممکن است به صورت داده پیام بوده و درهیچ محکمه یا اداره دولتی نمیتوان براساس قواعد ادله موجود، ارزش اثباتی «داده پیام» را صرفاً به دلیل شکل و قالب آن رد کرد. و 1429«ماده ۱۴» قانون تجارت الکترونیکی (مصوّب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷): کلیه «داده پیام»هائی که به طریق مطمئن ایجاد و نگهداری شدهاند ازحیث محتویات و امضای مندرج در آن، تعهدات طرفین یا طرفی که تعهد کرده و کلیهاشخاصی که قائممقام قانونی آنان محسوب میشوند، اجرای مفاد آن و سایر آثار در حکماسناد معتبر و قابل استناد در مراجع قضائی و حقوقی است.» (ناظر به «بند الف» از «ماده ۲»30«بند الف» از «ماده ۲» قانون تجارت الکترونیکی (مصوّب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷): داده پیام: (Data Message) هرنمادی از واقعه، اطلاعات یا مفهوم است کهبا وسایل الکترونیکی، نوری و یا فناوریهای جدید اطلاعات تولید، ارسال، دریافت،ذخیره یا پردازش میشود.) قانون تجارت الکترونیکی، قابل استناد و رافع هستند.
۱۲- هیأت کارشناسی
در صورتیکه اختلافات ناظر به امور موضوعی و منصرف از موارد حکمی و یا تفسیری باشد، هیأت کارشناسی با سازِکار پیشبینیشده در قراردادهای همسان – نظیر «جزء ۲» از «بند الف» ذیل «ماده ۵۳» شرایط عمومی پیمان PC-غیرصنعتی (نشریۀ ۴۳۱۱) – مرجع رسیدگی به اختلافات خواهد بود.
۱۳- هیأت حلّ اختلاف موضوعِ «ماده ۳۸» قانون اصلاح و تسرّی آییننامه معاملات شهرداری تهران
دعاوی ناشی از قرارداد پیمانکاران با شهرداریهای مراکز استانها، کلانشهرها و شهرهای بالای یک میلیون نفر31«ماده ۸» قانون اصلاح و تسری آییننامه معاملات شهرداری تهران مصوّب ۱۳۵۵ با اصلاحات بعدی به شهرداریهای مراکز استانها، کلانشهرها و شهرهای بالای یک میلیون نفر جمعیت: آییننامۀ معاملات شهرداری تهران مصوب ۱۳۵۵/۰۱/۲۵ با اصلاحات بعدی آن به معاملات شهرداریهای مراکز استانها، کلانشهرها و شهرهای بالای یک میلیون نفر جمعیت تسرّی مییابد. در صلاحیّت هیأت حلّ اختلاف موضوعِ «ماده ۳۸» قانون اصلاح و تسری آییننامه معاملات شهرداری تهران مصوب ۱۳۵۵ با اصلاحات بعدی به شهرداریهای مراکز استانها، کلانشهرها و شهرهای بالای یک میلیون نفر جمعیت32«ماده ۷» قانون اصلاح و تسری آییننامه معاملات شهرداری تهران مصوب ۱۳۵۵ با اصلاحات بعدی به شهرداریهای مراکز استانها، کلانشهرها و شهرهای بالای یک میلیون نفر جمعیت: ماده (۳۸) آییننامه به شرح ذیل اصلاح میشود: اختلافات ناشی از معاملات موضوع این آییننامه در هیأت حل اختلافی با عضویت یک نفر قاضی دادگستری با انتخاب رئیس قوه قضائیه، یک نفر از اعضاء شورای اسلامی شهر با انتخاب شورای مربوطه، نماینده شهرداری به انتخاب شهردار، نماینده بخشدار یا فرماندار حسب مورد و نماینده قانونی طرف قرارداد، قابلرسیدگی و حکم صادره از طرف قاضی جلسه برای طرفین لازمالاجراء است. میباشد، و برای سایر شهرداریها، در صلاحیّت محاکم دادگستری است. اعتراض به رأی قطعی و لازمالإجرای هیأت مذکور، با وجود ماهیّت شبه قضایی مرجع صدور آن، به صورت استثنائی، در صلاحیت دادگاه33منطوق رأی وحدت رویه شماره ۸۴۹، مورّخ ۱۴۰۳/۰۴/۱۹ هیأت عمومی دیوان عالی کشور: به موجب بند ۲ ماده ۱۰ قانون دیوان عدالت اداری (مصوّب ۱۴۰۲/۰۲/۱۰): رسیدگی به اعتراضات و شکایات از آراء و تصمیمات هیأتهای رسیدگی به تخلفات اداری و کمیسـیونها منحصراً از حیث نقض قوانین و مقرّرات یا مخالفت با آن در صلاحیت دیوان عدالت اداری است، لکن با توجه به اینکه آراء صادره از هیأت حلاختلاف موضوع ماده ۳۸ قانون اصلاح و تسرّی آییننامه معاملات شهرداری تهران مصوب ۱۳۵۵ با اصلاحات بعدی به شهرداریهای مراکز استانها، کلانشهرها و شهرهای بالای یک میلیون نفر جمعیت مصوب سال ۱۳۹۰، ناظر به اختلافات فیمابین شهرداری با اشخاص حقیقی یا حقوقی ناشی از معاملات مشمول قانون مذکور است، که به لحاظ داشتن ماهیت حقوقی و ترافعی آن از امور مقیّد در ماده ۱۰ قانون دیوان عدالت اداری خارج است و با توجه به اصل صلاحیت عام دادگستری، مرجع رسیدگی اعتراض به آراء صادره از هیأت حلاختلاف یادشده با رعایت قانون آیین دادرسی دادگاههای عمومی و انقلاب در امور مدنی، دادگاه عمومی است. بنابراین، رأی شعبه چهل و دوم دیوان عالی کشور که با این نظر انطباق دارد با اکثریت آراء اعضای هیأت عمومی صحیح و قانونی تشخیص داده شد. این رأی طبق ماده ۴۷۱ قانون آیین دادرسی کیفری مصوب ۱۳۹۲ با اصلاحات و الحاقات بعدی در موارد مشابه برای شعب دیوان عالی کشور، دادگاهها و سایر مراجع اعم از قضایی و غیر آن لازمالاتباع است. – و نه دیوان عدالت اداری – قرار دارد.
۱۴- کمیسیون موضوعِ «ماده ۹۴» آییننامۀ مالی و معاملاتی دانشگاههای علوم پزشکی
اختلافات قراردادی طرف دعوی با دانشگاههای علوم پزشکی و خدمات بهداشتی درمانی کشور، در کمیسیون سه نفرۀ موضوعِ «ماده ۹۴» آییننامۀ مالی و معاملاتی دانشگاههای مذکور، قابل حلّ و فصل است. نظر به اینکه مرجع صدور آییننامۀ مزبور، هیأت امناء دانشگاه بوده و آییننامه، شأن قانونی ندارد، کمیسیون مزبور، مرجع شبه قضایی محسوب نمیشود و رجوع به آن، سالب حقّ مراجعه طرفین به محاکم دادگستری نیست؛ بخش سوم از اسباب و علل موجهه34اسباب و علل موجهۀ رأی وحدت رویۀ شماره ۱۴۹ مورخ ۱۳۹۶/۰۷/۱۹ هیات تخصصی پژوهشی فرهنگی دیوان عدالت اداری: ثالثاً: در داوری، طرفین خود، داور مورد نظر را تعیین و انتخاب می نمایند و رأی، فصل خصومت نموده و قطعی است. در حالی که تصمیم کمیسیون ماده ۹۴ آییننامه مذکور با توجه به اینکه منشاء آن توافق مندرج در قرارداد فی مابین طرفین میباشد، قطعی و لازم الاجرا است لکن حق طرفین را از مراجعه به محاکم عمومی سلب نمینماید. به دلالت این موضوع، مشخص میباشد که موضوع ماده ۹۴ صرفاً یکی از طرق حلّ و فصل اختلاف میباشد …، و منطوق رأی شمارۀ ۱۴۹ مورّخ ۱۳۹۶/۰۷/۱۹ هیأت تخصّصی پژوهشی و فرهنگی دیوان عدالت اداری35منطوق رأی شمارۀ ۱۴۹ مورّخ ۱۳۹۶/۰۷/۱۹ هیأت تخصصی پژوهشی و فرهنگی دیوان عدالت اداری در خصوص شکایت مطروحه مبنی بر درخواست ابطال ماده ۹۴ آییننامه مالی، معاملاتی دانشگاهها و دانشکدههای علوم پزشکی و خدمات بهداشتی درمانی مصوّب سالهای ۱۳۸۵، ۱۳۹۰ و ۱۳۹۳ از این جهت که در ماده مذکور حل اختلاف ناشی از معاملات موضوع آییننامه را به کمیسیون موضوع آن ماده واگذار نموده و نظر آن کمیسیون را لازمالاجرا دانسته مصداق ارجاع اختلاف در اموال عمومی به داوری میباشد و مغایر با حکم اصل ۱۳۹ قانون اساسی و رای شماره ۱۳۹ – ۱۳۸ مورخ ۱۳۹۱/۰۳/۲۲ هیأت عمومی دیوان عدالت اداری است. با توجه به اوراق و محتویات پرونده و مدافعات طرف شکایت نظر به اینکه اولاً: مطابق بند «الف» ماده ۴۹ قانون برنامه چهارم توسعه و بند «ب» ماده ۲۰ قانون برنامه پنجم توسعه که حاکم بر زمان تصویب آییننامه بوده است، هیات امناء دانشگاهها مجاز به تعیین مقرّرات اداری مالی دانشگاهها بدون لزوم به رعایت سایر قوانین میباشند. ثانیاً: در ماده مورد اعتراض صحبت از داوری نشده بلکه کمیسیون حل اختلافی است که اتفاقاً همه اعضای آن توسط رئیس موسسه آموزش عالی تعیین میگردد و طرف معامله نقشی در تعیین اعضای آن ندارد و وظیفه آن مانند سایر کمیسیونهای مستقر در ادارات و سازمان های دولتی از قبیل هیأت حلّ اختلاف مالیاتی، کمیسیون ماده ۷۷ قانون شهرداریها، کمیسیون تشخیص مطالبات تامین اجتماعی رسیدگی به اختلافات بین مردم و دستگاههای دولتی و عمومی غیردولتی است و وظیفه و عملکرد مانند آنچه در قانون آیین دادرسی مدنی به عنوان داوری ذکر شده ندارد که در مغایرت با اصل ۱۳۹ قانون اساسی قرار گیرد …، مویّد همین امر است.
۱۵- هیأت حلّ اختلاف قراردادی وزارت نفت
حلّ اختلافات قراردادی دستگاه اجرایی ذیل وزارت نفت، با هیأت حلّ اختلاف قراردادی است. هرچند در ماهیّت هیأت مذکور، اختلافات نظری متعدّدی وجود دارد، اساساً این هیأت، مرجع اداری و تصمیم متخذۀ آن، غیرالزامآور است. از ابتدای تأسیس هیأت حلّ اختلاف قراردادی، پنج نسل از شیوهنامههای حلّ اختلاف قراردادی، توسط وزرات نفت، ابلاغ شده و در حال حاضر، شیوهنامۀ نسل پنجم، مجری است.
۱۶- هیأت حلّ اختلاف وزارت جهاد کشاورزی
حلّ اختلافات قراردادی دستگاه اجرایی ذیل وزارت جهاد کشاورزی، با هیأت حلّ اختلاف قراردادی وزارتخانۀ مذکور است. ماهیّت هیأت مذکور نیز، محلّ اختلافات بوده، ولیکن اساساً این هیأت، مرجع اداری و تصمیم متخذۀ آن، غیرالزامآور است. شیوهنامۀ هیأت مذکور، مشابه الگوی نسل اول و دوم هیأت حلّ اختلاف قراردادی وزارت نفت است.
۱۷- کارگروه بررسی اختلافات قراردادی توانیر
وفق فراز پایانی نظامنامۀ کارگروه بررسی اختلافات قراردادی توانیر با شمارۀ ۱۱/۵۸۹۹، مورّخ ۱۳۹۸/۱۰/۲۳36«فراز پایانی» نظامنامۀ کارگروه بررسی اختلافات قراردادی توانیر (شمارۀ ۱۱/۵۸۹۹، مورّخ ۱۳۹۸/۱۰/۲۳): براساس نظامنامه مذکور، بررسی اختلافات قراردادهای مشاوره، تأمین کالا و پیمانکاری (در نصاب معاملات بزرگ) مرتبط با پروژههای سرمایهگذاری از قبیل احداث، توسعه، بهینهسازی و بهرهبرداری تجهیزات شبکه توزیع فوق، توزیع و انتقال شرکتهای زیرمجموعه ارجاعی به شرکت توانیر، با همکاری نمایندگان محترم آن معاونت/ دفتر، شرکتهای زیر مجموعه، تشکلهای پیمانکاری و سایر متخصّصین صنعت برق (حسب مورد)، صرفاً براساس مفاد نظامنامه ابلاغی پیوست انجام خواهد پذیرفت.، مرجع حلّ اختلافات قراردادهای مشاوره، تأمین کالا و پیمانکاری ذیل توانیر، با کارگروه بررسی اختلافات قراردادی توانیر است. اساساً این هیأت، مرجع اداری و تصمیم متخذۀ آن، غیرالزامآور میباشد. البته کارگروه مذکور، به شرط پیشبینی در متن قرارداد، داوری در قراردادهای شرکتهای توزیع نیروی برق را عهدهدار میگردد، و بدیهی مینماید که رأی داوری اخیر، بهجهت ماهیّت خصوصی شرکتهای توزیع نیروی برق استان37«ماده 3» قانون استقلال شرکتهای توزیع نیروی برق دراستانها: شرکتهای توزیع نیروی برق استانها در چارچوب سیاستها، برنامهها، استانداردها و مقرّرات مصوب وزارت نیرو از جمله مقرّرات ناظر به اطمینان از پرداخت بهای برق و به عنوان شرکتهای زیرمجموعه شرکت مادر تخصصی تولید، انتقال و توزیع نیروی برق ایران (توانیر) اداره شوند و از نظر مدیریتی، اداری، مالی و منابع انسانی از شرکتهای برق منطقهای مستقل باشند.، قطعی و لازمالإجراء است.
۱۸- هیأت موضوعِ «ماده ۷۵»
«ماده ۷۵» شرایط عمومی پیمانهای EPC (ویرایش قدیم) و PC-صنعتی ذیل نظام فنّی و اجرایی کشور38«ماده ۷۵؛ حلّ اختلاف» شرایط عمومی پیمان PC برای کارهای صنعتی (شماره ۱۴۰۲/۱۱۴۶۵۱، تاریخ: ۱۴۰۲/۰۳/۰۹): دو طرف پیمان باید نهایت کوشش خود را با حسن نیت برای حلّ اختلاف بین خود در رابطه با این پیمان به کار برند. چنانچه موضوع مورد اختلاف مربوط به تفسیر متفاوت از مفاد ضوابط، مقرّرات، بخشنامهها و دستورالعملهای ابلاغی در چارچوب نظام فنّی و اجرایی کشور باشد هر یک از دو طرف میتواند موضوع را از مرجع صدور آن استفسار کند پاسخ دریافت شده در این خصوص برای دو طرف پیمان ملاک عمل است.، متضمّن هیأت سه نفره متشکّل از نمایندگان وزیر و اطراف قرارداد است. این هیأت، مرجع اداری و تصمیم متخذۀ آن، غیرالزامآور میباشد.
۱۹- هیأت حلّ اختلاف قراردادهای طرح و ساخت
در قراردادهای طرح و ساخت، که متضمّن سازکار حلّ و فصل اختلافات چندلایهای است، وفق فراز ابتدایی از «بند ۲۰-۲» شرایط عمومی پیمان طرح و ساخت39فراز ابتدایی «ماده ۲۰-۲؛ انتصاب هیأت حلّ اختلاف» شرایط عمومی پیمان طرح و ساخت (شماره: ۱۰۱/۸۵۴۲۸، تاریخ ۱۳۸۴/۰۵/۱۵): اختلافها طبق ماده ۲۰-۴، بهوسیلة هیأت حلّ اختلاف حل و فصل میشود. دو طرف، ظرف ۲۸ روز پس از دریافت اعلام طرف دیگر در مورد قصد ارجاع مورد اختلاف به هیأت حل اختلاف بر اساس ماده ۲۰-۴، باید مشترکاً اقدام به انتصاب هیأت یادشده کنند.، هیأت حلّ اختلاف پیش از فرآیند داوری تشکیل میشود و ذاتاً تصمیمی غیرالزامآور در جهت حلّ مسألۀ مورد اختلاف اتّخاذ مینماید. البته وفق فراز پایانی «بند ۲۰-۴» شرایط عمومی پیمان طرح و ساخت40فراز انتهایی «ماده ۲۰-۴؛ تصمیمگیری هیأت حل اختلاف» شرایط عمومی پیمان طرح و ساخت (شماره: ۱۰۱/۸۵۴۲۸، تاریخ ۱۳۸۴/۰۵/۱۵): اگر هیأت حل اختلاف، تصمیم خود را راجع به موضوع مورد اختلاف به هر دو طرف اعلام کرده باشد، و ظرف ۲۸ روز از تاریخ دریافت تصمیم هیأت، هیچ یک از دو طرف عدم رضایت خود را اعلام نکرده باشد، آنگاه این تصمیم قطعی و برای دو طرف الزامآور خواهد بود.، در صورت عدم تعرّض اطراف قرارداد، تصمیم مزبور، بالعرض قطعی و الزامآور خواهد بود.
۲۰- مرکز داوری اتاق ایران
بخشنامه معاون اول رئیس جمهور، متضمّن حکم درج شرط داوری مرکز داوری اتاق ایران در قراردادها، از ناحیۀ دستگاههای اجرایی است.41بخشنامه به دستگاههای اجرایی در خصوص انتخاب مرکز داوری اتاق ایران در قراردادها بعنوان مرجع حلّ اختلاف (مصوّب ۱۳۹۱/۰۳/۱۷): نظر به اينكه گسترش داوري و ساماندهي روند حل و فصل اختلافات ناشي از قرارداد هاي تجاري از مؤلفههاي امنيت بازار و رونق كسب و كار و تعالي و توسعه ظرفيتهاي اقتصادي كشور ميباشد و با عنايت به اينكه مركز داوري اتاق ايران به عنوان يك سازمان رسمي و تخصصي داوري مستقل به موجب قانون اساسنامه مركز داوري اتاق ايران – مصوب ۱۳۸۰ – تشكيل گرديده است، لذا مقتضي است دستگاههاي اجرايي در قراردادهاي خود، به جاي درج مراجع داوري ديگر با توجيه طرف قرارداد و اعتمادسازي متقابل داير بر استقلال مركز داوري مذكور و جدايي آن از هر سازمان دولتي و با رعايت اصل (۱۳۹) قانون اساسي، ضمن در نظر گرفتن احكام قانوني ديگر از جمله مواد (۲۰) و (۲۱) قانون برنامه سوم توسعه تنفيذي در ماده (۳۰) قانون اجراي سياستهاي كلي اصل (۴۴) قانون اساسي و ماده (۵۷) قانون بخش تعاوني اقتصاد جمهوري اسلامي ايران – مصوب ۱۳۷۰ -، مركز داوري اتاق ايران را با لحاظ متن نمونه شرط داوري جهت درج در قراردادها به زبان فارسي و انگليسي به شرح پيوست به عنوان مرجع حل اختلاف انتخاب نمايند. محمدرضا رحيمي معاون اول رييس جمهور متن نمونه شرط داوري: «كلية اختلافات و دعاوي ناشي از اين قرارداد و يا راجع به آن از جمله انعقاد، اعتبار، فسخ نقص، تفسير يا اجراي آن به مركز داوري اتاق ايران ارجاع ميگردد كه مطابق با قانون اساسنامه و قواعد داوري آن مركز با رأي يك يا سه نفر داور بصورت قطعي و لازمالاجراء حل و فصل گردد. داور(ان) علاوه بر مقرّرات حاكم، عرف تجاري ذيربط را نيز مراعات خواهد (خواهند) نمود. شرط داوري حاضر، موافقتنامهاي مستقل از اين قرارداد تلقي ميشود و در هر حال لازمالاجراء است.» بدیهی است حکم مذکور، با رعایت منطوق رأی وحدت رویۀ شمارۀ ۱۳۸-۱۳۹، مورّخ ۱۳۹۱/۰۳/۲۲ هیأت عمومی دیوان عدالت اداری42منطوق رأی وحدت رویۀ شمارۀ ۱۳۸-۱۳۹، مورّخ ۱۳۹۱/۰۳/۲۲ هیأت عمومی دیوان عدالت اداری: مستفاد از اصل ۱۳۹ قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران که مقرر می دارد «صلح دعـاوی راجع به اموال عمومی و دولتـی یا ارجاع آن به داوری در هـر مورد مؤکول به تصویب هیأت وزیران است و باید به اطلاع مجلس برسد، در مواردی که طرف دعوا خارجی باشد و در موارد مهم داخلی باید به تصویب مجلس نیز برسد. موارد مهم را قانون تعیین میکند» علیالاصول مأموران دولت در زمان انعقاد قرارداد داوری مکلف هستند حسب مورد مصوبه هیـأت وزیران یا مصوبه مجـلس شورای اسلامی را اخذ کنند.، «اصل ۱۳۹» قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران43«اصل ۱۳۹» قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران: صلح دعاوی راجع به اموال عمومی و دولتی یا ارجاع آن به داوری در هر مورد، موکول به تصویب هیأت وزیران است و باید به اطلاع مجلس برسد. در مواردی که طرف دعوی خارجی باشد و در موارد مهم داخلی باید به تصویب مجلس نیز برسد. موارد مهم را قانون تعیین میکند. و «ماده ۴۵۷» قانون آیین دادرسی دادگاههای عمومی و انقلاب در امور مدنی44«ماده ۴۵۷» قانون آیین دادرسی دادگاههای عمومی و انقلاب در امور مدنی: ارجاع دعاوی راجع به اموال عمومی و دولتی به داوری پس از تصویب هیأت وزیران و اطلاع مجلس شورای اسلامی صورت میگیرد. در مواردی که طرف دعوا خارجی و یا موضوع دعوا از موضوعاتی باشد که قانون آن را مهم تشخیص داده، تصویب مجلس شورای اسلامی نیز ضروری است.، و ملاحظۀ صلاحیّت مراجع پیشگفته است.