این، نخستین پست وبنوشت در یک دنبالۀ پنجبخشی است که چالشهای بالقوّه و گامهایی که باید هنگام شناسایی و تشخیص مسیر بحرانی مدّ نظر قرار گیرند را، به بحث میگذارد.
متن زیر، ترجمه مستقیم است و لزوماً در محیط قراردادهای ایرانی، قابل إعمال نیست.
این پست، هدف مدیریت زمان را در پروژههای احداث به بحث میگذارد، دوّمین پست، مربوط به شناسایی مسیر بحرانی است، و سوّمین پست، گامهایی برای ارزیابی اینکه آیا مسیر بحرانی معتبر است [یا خیر] را عنوان میکند. چهارمین پست، مربوط به بررّسی کیفیّت برنامۀ زمانی [متضمّن] مسیر بحرانی(1) بوده، و پنجمین [پست]، گامهایی که باید برای شناسایی مسیر بحرانی مدّ نظر قرار گیرند را، به بحث میگذارد.
عملگر مدیریت زمان
هدف اصلیِ عملگر مدیریت زمان برای یک پروژۀ احداث، برنامهریزی، زمانبندی، کنترل، و پایشِ تکمیل بموقع محدودۀ کاری پروژه میباشد. روش استاندارد برای انجام این وظایف، که در سرتاسر صنعت احداث مورد استفاده قرار گرفته است، فنِّ زمانبندی [مبتنی بر] روش مسیر بحرانی (سیپیام) است. رویّۀ توصیهشدۀ بینالمللی ایایسیایی، شمارۀ ۱۰ اس-۹۰، فنِّ زمانبندی [مبتنی بر] سیپیام را بهصورت آتی تعریف کرده است:
۱- فنِّ مورد استفاده بهمنظور پیشبینی دورۀ زمانی پروژه، بهواسطة تحلیل [اینکه] کدام توالی از فعّالیتها کمترین میزان انعطافپذیری [در] زمانبندی را دارد. تاریخهای زودهنگام بوسیلۀ یک حرکت رو به جلو با استفاده از یک تاریخ شروع مشخّص، و تاریخهای دیرهنگام بوسیلۀ یک حرکت رو به عقب که از یک تاریخ تکمیل آغاز میشود، رقم زده میشوند.
۲- زمانبندی شبکهای، با بهرهمندی از بازههای زمانی فعّالیتها و پیوندهای منطقی بین فعّالیتها، بهمنظور مدلسازی برنامۀ/طرحِ اجرای کار. زمانبندی [مبتنی بر] سیپیام، روش منتخب برای مدیریت پروژههایی با دورۀ زمانی طولانی، یکپارچگی فنّی پیچیده، یا نیاز به هماهنگنمودن تکمیل سریع یا زودهنگام کار میباشد.
قابلیّت تحلیل بسیار مهم ارائهشده توسّط فنِّ زمانبندی سیپیام، تعیین فعّالیتهای کاری و توالیهایی است که متضمّن مسیر بحرانی میباشند. مسیر بحرانی، طولانیترین مسیر یا دنبالۀ کلّیِ وظایف و مواعدی را نمایش میدهد که دورۀ زمانی کلّی پروژه را تعیین مینماید. فعّالیتهای غیرواقع بر مسیر بحرانی، میزانی از شناوری یا زمانِ انعطاف را دارا میباشند. فعّالیتهای واجد شناوری یا زمان انعطاف در دسترس، میتوانند به تعداد روزهای شناوری یا زمان انعطاف به تأخیر بیافتند، بدون بهتأخیرانداختن تاریخ پایان کلّی پروژه.(2)
ذینفعان پروژه باید با درجۀ بالایی از قطعیّت بدانند که تاریخهای پیشبینیشده روی مسیر بحرانی، صحیح هستند. برای اتّخاذ تصمیمات درست و آگاهانه در ارتباط با برنامهریزی کار باقیمانده، کاربست منابع، مواجهه با تأخیرات بالقوّه، یا تسریعِ بخشهایی از محدودۀ پروژه، اطّلاعات صحیح مورد نیاز است. برنامههای زمانبندی [مبتنی بر] سیپیام به کاربران اجازه میدهد تا فعّالیتهایی را روی مسیرهای بحرانی و/یا نزدیک بحرانی، بهواسطۀ پالودن (یا انتخاب خاص و آگاهانۀ) دادهها، مبتنی بر مقادیر پایین شناوری یا معیارهای طولانیترین مسیر، برگزینند. خروجی مسیر بحرانی و نزدیک بحرانی، نوعاً در قالب نمودار میلهای یا گزارش جدولی میباشد.
راهکار چالش حقوقی خود را از ما بخواهید
متأسّفانه، برای پروژههای بزرگ و پیچیدۀ مهندسی، تدارک و احداث (اییپیسی)، شناسایی، تلخیص و ارزشیابی مسیرهای بحرانی و نزدیک بحرانی میتواند سنگین و دشوار باشد. برای پروژههای اییپیسی، غیرمعمول نیست که حوزههای کاری چندگانۀ نمایشدادهشده بوسیلۀ دهها هزار فعّالیت برنامۀ زمانی در خود داشته باشند، که میتواند ارزشیابی مسیرهای بحرانی و نزدیک بحرانی را به تلاشی چالشبرانگیز بدل کند. علاوه بر آن، کاربر ممکن است بوسیلۀ برنامۀ زمانبندی [مبتنی بر] سیپیام، در [قالبِ] نحوۀ نمایش خروجیِ دادههای برنامۀ زمانی محدود گردد. بعلاوه، هرگونه نقصانی در مدل سیپیام، ازجمله فعّالیتهای با پایان باز، و استفادۀ بیش از حد از قیدها، فرآیند را پیچیدهتر مینماید.
لذا این به تحلیلگر برنامۀ زمانی بستگی دارد که در محدودیتهای برنامۀ زمانبندی [مبتنی بر] سیپیام کار کند، تا دادههای برنامۀ زمانی را در قالبی که مشارکتکنندگان در پروژه بتوانند درک کنند، [بهشیوۀ] بهتری سازماندهی کند. هدف از این دنباله از پستهای وبنوشت، آگاهیبخشی و بحث درخصوص برخی از چالشهایی است که هنگام شناسایی و تحلیل مسیرهای بحرانی و نزدیک بحرانی مواجهه [با آنها] صورت میپذیرد و گامهایی است که [در این هنگام] باید مدّ نظر قرار گیرند.