مقدمه:
دادگاههای فدرال و ایالتی ایالات متحده، ۱۹ فقره استحقاق در موارد ادعای احداث را برای بازیابی خسارات پیمانکار به رسمیت میشناسند.
نوشته حاضر، تعاریف موارد ادعای احداث را برای انواعی که ممکن است برای بازیابی زمان و هزینههای پیمانکار [اصلی] و پیمانکار جزء اعمال شود، خلاصه میکند. برخی از این موارد دارای تعاریف متعددی هستند که با مثالهایی ارائه شدهاند.
۱- تسریع واقعی (کار تسریعشدۀ معلوم): درخواستی از سوی کارفرما، معمار-مهندس یا مدیر احداث، برای تکمیل کار پیمانکار، یا هر بخش از آن، قبل از تاریخ تکمیل جاری.
• تسریع تحمیلی (کار تسریعشدۀ مجهول): اصرار کارفرما، معمار-مهندس، یا مدیر احداث بر تکمیل به موقع، با وجود تأخیرات موجّه (به دنبال امتناع کارفرما یا پیمانکار اصلی از اعطای تمدیدمدتهای موجه باشید.)
۲- بلایای طبیعی (فاجعه طبیعی): بلایای طبیعی، شامل و نه محدود به سیل، آتشسوزی، زلزله، گردباد، طوفان، رعد و برق، خشکسالی، جزر و مد شدید و سایر شرایط غیرعادی و شدید.
• اقدامات دولت (اقدامات حاکمیتی): اقدامات یا عدم اقدام توسط آژانسها یا مقامات فدرال، ایالتی، شهرستانی، شهری، شهرداری یا سایر سازمانهای دولتی که کار جاری یا برنامهریزیشدۀ پیمانکار را متوقف، به تأخیر میاندازد، تصدیع میکند، مانع میشود یا تحت تأثیر قرار میدهد.
• آب و هوا (شرایط سخت): شرایط آب و هوایی که به طور قابل توجهی با میانگینِ معمول یا شرایط آب و هوایی قابل پیشبینی برای منطقه و فصل اجرای پروژه، تفاوت دارد.این شرایط غیرمعمول میتواند شامل بارش باران یا برف و یا دمای خیلی بالا یا پایین باشد که به مدت طولانی و غیرعادی ادامه پیدا کند.
• جنگ و سایر خصومتها (شیوع خصومت):جنگ، ناآرامیهای داخلی یا سایر خصومتهای جنگی که کار جاری یا برنامهریزیشده پیمانکار یا توانایی یک طرف را برای تأمین نیروی کار، مواد و مصالح، لوازم یا ابزارهای لازم، متوقف نموده، به تأخیر انداخته، مصدِّع شود یا ایجاد مانع نموده است.
۳- تغییر اساسی (تغییرات عمده در محدوده):درخواست کارفرما، معمار-مهندس یا مدیر احداث از پیمانکار، برای انجام کاری که فراتر یا کاملاً متفاوت از کار مورد نیاز قرارداد است (مثلاً، ساخت دو سازه در جاییکه قرارداد، یک سازه را درخواست کرده است یا حفاری برای پیها در حالیکه، قرارداد فقط چارچوب سازهای را درخواست میکند).
۴- تغییر تحمیلی (اصلاحِ فاقد ابلاغ):تغییر در کار قرارداد توسط کارفرما، معمار-مهندس یا مدیر احداث بدون صدور دستور تغییر رسمی. تغییر تحمیلی زمانی اتفاق میافتد که کارفرما، معمار-مهندس یا مدیر احداث، بدون صدور یک دستور تغییر رسمی، تغییراتی را در کار قرارداد ایجاد میکنند یا پیمانکار را مجبور به انجام کاری میکنند که در قرارداد ذکر نشده است یا از پذیرش عملکرد پیمانکار به روشی که در قرارداد مجاز است، خودداری میکنند. نمونههایی از تغییرات تحمیلی، شامل و نهمحدود به تسریع تحمیلی، کاهش آهنگ پییشرفت، تفسیر ناصواب قرارداد، مشخصات فنی معیوب، شیوههای بازرسی غیرمنطقی و تغییر در روش اجرا.
۵- اسناد ناقص و معیوب قرارداد (طرحهای غیرقابل اجراء): خطاها یا حذفیات در نقشهها یا مشخصات قرارداد، عدم امکان یا دشواری شدید در انجام الزامات قراردادی، ابعاد نادرست و الزامات عملکرد غیرقابل دستیابی.
۶- تأخیر: شروع دیرهنگام یا تطویلِ مدت زمان مهندسی، تدارکات و کارهای احداث که ممکن است عملکرد مهندس، پیمانکار اصلی یا پیمانکاران جزء را طولانیتر کند و منجر به تأخیر در تاریخ تکمیل پروژه شود.تأخیرات رایج که ممکن است یک پیمانکار مستحق تمدیدمدت و خسارات مربوط به تأخیر باشد در زیر فهرست شده است، اما موارد دیگری نیز ممکن است رخ دهد.
• تأخیر در تأئیدات (روگردانی آرام از [بررسی و تأئید]): تأخیر نامتعارف توسط کارفرما، معمار-مهندس یا مدیر احداث در تأیید نقشههای اجرایی، برنامههای زمانی، نمونهها، آزمایشهای کاری یا سایر مواردی که یک طرف به موقع، دقیق و کامل ارسال کرده است.
• تأخیر در صدور دستورات تغییر (تأخیر در تغییر):زمانی که کارفرما، معمار-مهندس یا مدیر احداث، صدور دستورات تغییر را به شکلی نامتعارف به تعویق میاندازد، به طوری که باعث اتلاف وقت و منابع میشود.حتی اگر پیمانکار انتظار صدور یک دستور تغییر را داشته باشد، ممکن است در طول این مدت طولانی و نامتعارف بین وعده دستور تغییر و صدور واقعی آن، متحمل ضررهایی همچون از دست دادن نیروی کار ماهر، بیکار ماندن تجهیزات، ناکارآمدیها یا سایر هزینهها شود.
• تأخیر در ابلاغ برای شروع (اِنتیپی دیرهنگام):زمانی که کارفرما، معمار-مهندس یا مدیر احداث، شروع به کار را (چه برای کل قرارداد و چه برای هر بخش قابل تفکیک از آن) در تاریخ تعیینشده در قرارداد، ابلاغ نمیکند و یا در شرایطی که قرارداد، زمان مشخصی را برای صدور ابلاغ شروع به کار تعیین نکرده است، صدور آن را به شکل نامتعارف به تأخیر میاندازد.
• تأخیر در پاسخ به درخواستهای اطلاعات، سؤالات میدانی و تغییرات میدانی: زمانی که کارفرما، معمار-مهندس یا مدیر احداث در ارائه پاسخهای بهموقع و/یا کافی به درخواستهای اطلاعات، سؤالاتی که در این زمینه ایجاد میشود یا دستورالعملهای مربوط به تغییرات میدانی کوتاهی میکند.
• نقشههای دیرهنگام (تأخیر در ترسیم):وقتی نقشهها یا طرحهایی که طبق قرارداد باید در اختیار پیمانکار قرار بگیرد، یا آنهایی که پیمانکار به طور منطقی انتظار دریافتشان را دارد، به تأخیر میافتد و یا اصلاً تحویل داده نمیشوند، در نتیجه بر روند عادی کار پیمانکار، اثر منفی میگذارد.
• تأخیر پیمانکار جزء (مشکلات فرعی):زمانی که اقدامات یا عدم اقدامات یک پیمانکار جزء (که پیمانکار اصلی مسئولیتی در قبال آن ندارد) باعث توقف، تأخیر، تصدیع یا مانع کار جاری یا برنامهریزیشده پیمانکار اصلی شود.
• تأخیر تأمینکننده (مشکلات تأمینکننده):وقتی اقدامات یا عدم اقدامات یک تأمینکنندۀ تجهیزات یا مواد و مصالح (که توسط دیگران ارائه میشود) باعث توقف، تأخیر، تصدیع یا مانع کار جاری یا برنامهریزیشدۀ پیمانکار شود.
• تغییرات در روش برنامهریزیشده احداث:کارفرما، معمار-مهندس یا مدیر احداث، تغییراتی را در روش برنامهریزیشده احداث پیمانکار ایجاد میکند که منجر به افزایش زمان و هزینه اجراء میشود.
• تغییرات برنامه زمانی:کارفرما، معمار-مهندس یا مدیر احداث، برنامۀ زمانی اجرای کار یک پیمانکار را تغییر میدهد که منجر به تأخیر و ناکارآمدی میشود.
• مداخله در سطوح منابع انسانی: زمانی که کارفرما، معمار-مهندس یا مدیر احداث، بدون اینکه پیمانکار در عملکرد خود قصور یا تقصیری داشته باشد، به او دستور میدهد که تعداد کارگران یا پرسنل خود را افزایش یا کاهش دهد.(این تغییرات میتواند باعث تصدیع در برنامهریزی و اجرای کار پیمانکار شده و او را با چالشها و هزینههای اضافی مواجه کند.)
• تغییرات در الزامات تضمین کیفیت:کارفرما، معمار-مهندس یا مدیر احداث، تغییراتی را در الزامات تضمین کیفیت، رویههای آزمایش یا مشخصات فنی ایجاد میکند که باعث افزایش زمان و هزینه عملکرد پیمانکار میشود.
• تغییر محدوده کار: کارفرما یا معمار-مهندس آن، تغییراتی را در محدوده کار پیمانکار ایجاد میکند که باعث افزایش زمان فعالیتهای کاری موجود یا اضافه شدن فعالیتهای کاری اضافی به برنامه فعلی میشود.علاوه بر هزینههای مستقیم ناشی از تغییر محدوده کار، این تغییرات ممکن است بر مسیر بحرانی فعلی پروژه تأثیر بگذارد و در نتیجه، منجر به تأخیر در پروژه و افزایش هزینههای مرتبط با زمان شود که پیمانکار میتواند بابت آنها ادعای خسارت کند.
تأخیر در دسترسی:زمانی رخ میدهد که کارفرما در گرفتن مجوزهای لازم برای شروع کارهای اجرایی، قصور ورزد، یا اینکه کارهای قبلی که باید توسط پیمانکاران دیگر انجام میشد، به تأخیر بیفتد و در نتیجه، پیمانکار بعدی نتواند کار خود را طبق برنامه شروع کند.
۷- شرایط متفاوت کارگاه (DSC) (اوضاع و احوال غیرمنتظره):
DSC نوع I: وقتی شرایط فیزیکی واقعی در محل کار (مانند وضعیت خاک، وجود سنگهای بزرگ یا آبهای زیرزمینی) با آنچه در اسناد قرارداد ذکر شده، تفاوت قابل توجه و اساسی داشته باشد.
DSC نوع II: وقتی شرایط فیزیکی واقعی در محل کار، با شرایط معمول و متعارف برای آن نوع کار و در آن منطقه، تفاوت قابل توجه و اساسی داشته باشد، حتی اگر این شرایط در اسناد قرارداد ذکر نشده باشد.پیمانکار باید بلافاصله پس از مواجهه با چنین شرایطی، به کارفرما، معمار-مهندس یا مدیر احداث اطلاع دهد.
۸- تغییر معلوم: زمانی که کارفرما، معمار-مهندس یا مدیر احداث به پیمانکار دستور میدهد کار اضافی انجام دهد.
۹- تصدیع/تداخل [کاری]: اقدامات، عدم اقدام یا دستورالعملهای کارفرما، معمار-مهندس یا مدیر احداث که در کار جاری یا برنامهریزیشده پیمانکار تداخل ایجاد میکند، آن را متوقف میکند، به تأخیر میاندازد، یا مانع میشود.مثالها عبارتند از چندین تخصص که در یک مکان کار میکنند، تغییرات، تغییر مکان برای اجراء، نقشهها و مشخصات فنی معیوب و ناقص، نقشههای قراردادی نادرست، شرایط متفاوت کارگاه، آب و هوای شدید غیرمعمول، اعتصابات، عدم دسترسی تجهیزات و مواد، کار معیوب، خرابی تجهیزات، عدم برنامهریزی و هماهنگی کار، و عدم پاسخگویی به موقع به درخواستهای اطلاعات، به طوری که کار یک پیمانکار نمیتواند به طور مؤثر انجام شود.
۱۰- شروط فرعی ضمنی: چندین شرط فرعی ضمنی به رسمیت شناخته شده است:
۱۰-۱. هیچ یک از طرفین قرارداد، کاری انجام نخواهند داد که مانع از انجام آن توسط طرف دیگر شود، یا مانع یا مزاحم اجراء طرف مقابل شود.[۱]
۱۰-۲. طرحها و مشخصات فنی برای هدف مورد نظر کافی و مناسب هستند.[۲]
۱۰-۳. در پروژههای واجد چند پیمانکار، کارفرما یا مدیر احداث فعالیتهای پیمانکاران مربوطه را هماهنگ میکند تا از تصدیع جلوگیری شود.[۳]
۱۱- عدم امکان اجراء: تعذّر بازرگانی (اجرای متعذّر): وقتی اجرای قرارداد به شدت پرهزینه (مثلاً هزینهها دو برابر میشود)، خطرناک یا دشوار میشود، در حالی که چنین هزینهها، خطرات یا مشکلاتی پیشبینی نشده بود.صرفاً بیسود بودن کار، سختی یا هزینههای بالا، معمولاً برای اثبات این موضوع کافی نیست.
• عدم امکان اجراء [به دلیلِ] عدم امکان عرضه (مواد غیرقابل دسترس): هنگامی که پیمانکار با دشواریهای نامتعارف در یافتن یا تهیه مواد، لوازم، ابزار یا تجهیزات مورد نیاز برای پروژه مواجه میشود.این دشواریها میتوانند شامل کمبود منابع، تحریمها، مشکلات حمل و نقل باشند، یا اینکه هزینه تهیه این اقلام به حدی بالا باشد که از نظر تجاری منطقی نباشد یا بهطور نامتعارف بیشتر از هزینههای پیشبینیشده باشد.عدم امکان عرضه همچنین زمانی رخ میدهد که پیمانکار، با وجود جستجوی کامل برای منابع جایگزین، نتواند مواد را تهیه کند، یا اینکه تدارکات یا تحویل در زمان یا مکان مورد نیاز، ممکن نباشد.
• عدم امکان اجراء (کار غیرممکن): مثالها عبارتند از: زمانی که پیمانکار (یا هر پیمانکار دیگری) نمیتواند کار را، طبق شرایط قرارداد، بهدلیل خطاهای مشخصات یا الزاماتِ عملکرد غیرقابل دستیابی، انجام دهد، تجهیزات مشخصشده، الزاماتِ عملکرد مشخصشده را، برآورده نمیکنند، الزامات عملکرد فراتر از آخرین فناوری هستند، و/یا آسیب یا تخریب سازهای که عملکرد قرارداد به آن وابسته است.
۱۲- سوء مدیریت: تکمیل زودهنگام جلوگیریشده (پایان کندتر): وقتی اقدامات یا عدم اقدامات کارفرما، معمار-مهندس، مدیر احداث یا هر طرف دیگری، مانع از این شود که پیمانکار بتواند پروژه یا بخشی از آن را در تاریخ برنامهریزیشده به پایان برساند، در صورتی که آن تاریخ، قبل از تاریخ تکمیل قرارداد باشد.
• سوء مدیریت: بازرسی نامناسب (بررسی بیش از حد): وقتی کارفرما، معمار-مهندس یا مدیر احداث، بازرسیهای بیش از حد سختگیرانه، نامناسب یا با وسواس زیاد از کار پیمانکار انجام دهد، که باعث توقف، تأخیر، یا ایجاد مانع در کار جاری یا برنامهریزیشده پیمانکار میشود.همچنین، اعمال یک استاندارد نادرست یا انجام یک آزمایش اشتباه حین بازرسی کار پیمانکار، نیز در این دسته قرار میگیرد.
• سوء مدیریت: نظارت ناکافی (نظارت با مسامحه): قصور کارفرما، معمار-مهندس یا مدیر احداث، در نظارت یا نظارت بر کار در حال انجام در یک کارگاه، و نمایندگان کارفرما، معمار-مهندس یا مدیر احداث به صورت روزانه در دسترس نیستند تا به مشکلات و نگرانیهای پیمانکار در طول [فرآیند] احداث رسیدگی کنند.
• سوء مدیریت:تاسیسات ناکافی (تأسیسات): قصور در دریافت یا تأخیر در دریافت تأسیسات (مثلاً برق، آب و غیره) که ناقض قرارداد باشد یا مواردی که بهطور متعارف انتظار میرفت. همچنین شامل تأسیساتی میشود که در دسترس هستند اما برای پشتیبانی مناسب از عملکردهای قرارداد ناکافی میباشند.
• سوء مدیریت:عدم دسترسی (کار غیرقابل دسترس):دسترسی نامنظم به مناطق کاری؛ فضای کاری کوچک یا تنگ؛ دسترسی محدودشده توسط کارهای دیگر، اعتصابات، شرایط ناامن و غیره.
• سوء مدیریت:عدم اطلاعات یا تصمیم (در انتظار دستورالعمل):وقتی کارفرما، معمار-مهندس یا مدیر احداث، اطلاعات، تصمیمات یا شفافسازیهای لازم را به موقع ارائه ندهند، در نتیجه پیمانکار مجبور به تغییر نیروی کار یا فعالیتها در حین انتظار میشود یا تلاشهایش به دلیل دیر رسیدن اطلاعات، هدر میرود.
• سوء مدیریت:کمبود مجوزها (مجوزهای مفقود): قصور کارفرما، معمار-مهندس یا مدیر احداث در اخذ مجوزها یا پروانههای لازم برای انجام کار، تأخیر در اخذ مجوزها.
• سوء مدیریت:عدم وجود حق دسترسی [به کارگاه] (جادههای مسدودشده): جادهها یا مسیرهای منتهی به/ از یک پروژه مسدود شده، یا در غیر این صورت در دسترس نیستند یا مختل شدهاند.
• سوء مدیریت:پرداختها انجام نشده است (وجوه کارسازی نشده است): وقتی کارفرما بدون دلیل موجه و با نقض قرارداد، پرداختهای مربوط به پیشرفت کار یا سایر پرداختهای مقرر در قرارداد را به تأخیر میاندازد، از پرداخت آنها خودداری میکند و یا به صورت یکجانبه قیمت قرارداد را کاهش دهد.
• سوء مدیریت: مشکلات زمانبندی/ قصور در هماهنگی کار (مشکلات هماهنگی): قصور کارفرما، معمار-مهندس یا مدیر احداث در توالی یا هماهنگی مناسب کار، پایبندی به برنامه پروژه، بهروزرسانی به موقع برنامه، یا ارائه دقیق اطلاعات زمانبندی؛ زمانبندی یا توالیبندی غیرمنطقی کار؛ دستکاری برنامهای که کار جاری یا برنامهریزیشدۀ پیمانکار را متوقف کرده، به تأخیر میاندازد، باعث تصدیع آن شده و یا مانع ایجاد میکند.
راهکار چالش حقوقی خود را از ما بخواهید
۱۳- اقلام تأمینی کارفرما: زمانی که کارفرما، اموال، تجهیزات، مواد و مصالح، ابزار یا دادههایی را که طبق قرارداد باید تأمین کند، به پیمانکار تحویل ندهد، یا با تأخیر تحویل دهد، و یا اقلام تحویلشده برای هدف موردنظر، نامناسب باشند.
۱۴- اعتصابات (تقابل نیروی کار): هرگونه اعتصاب غیرقابلپیشبینی یا امتناع کارگران از انجام کار. (قرارداد ممکن است حتی در صورت بروز اعتصابات غیرقابلپیشبینی، مانع از دریافت تمدیدمدت یا جبران خسارت [مالی] توسط پیمانکار شود.)
۱۵- اطلاعات مکتوم/ إهمال در اظهار (وقایع افشاءنشده): وقتی پیمانکاری، کاری را بدون اطلاع از وقایع حیاتی برای انجام آن کار، آغاز میکند و بعداً متوجه این وقایع میشود، در حالی که هیچ راه متعارفی برای آگاهی از آنها در ابتدا نداشته است، و کارفرما، معمار-مهندس یا مدیر احداث از این وقایع حیاتی[۴] اطلاع داشتهاند، اما آنها را از پیمانکار پنهان کرده یا در افشای آنها قصور ورزیدهاند.
۱۶- تعلیق کار/تأخیر (توقف کار): اقدامات یا عدم اقدامات کارفرما، معمار-مهندس یا مدیر احداث که پیمانکار را مجبور به توقف کار جاری یا برنامهریزیشده خود میکند.
۱۷- فسخ: دو نوع فسخ ممکن است رخ دهد:
۱۷-۱. فسخ بهسبب تقصیر: کارفرما میتواند قرارداد احداث را به دلیل قصور پیمانکار فسخ کند. این معمولاً زمانی اتفاق میافتد که یک بخش مهم از قرارداد نقض شده باشد یا پیمانکار به یکی از تعهدات اصلی خود عمل نکرده باشد. در این صورت، ممکن است پیمانکار نتواند هیچ هزینهای را از کارفرما دریافت کند.
۱۷-۲. فسخ بهمصلحت [۵] (فسخ بدون سبب): این حق را به یکی از طرفین (معمولاً کارفرما) میدهد که بدون دلیل خاصی و صرفاً برای مصلحت خود، قرارداد را فسخ کند. در این صورت، طرفی که قراردادش فسخ شده (معمولاً پیمانکار) حق دارد غرامتی دریافت کند، هرچند ممکن است میزان این غرامت در قرارداد محدود شده باشد.
۱۸- دارا شدن بلاجهت: پیمانکار حق دارد در صورت نقض قرارداد توسط کارفرما، به همان وضعیت مالی قبلی خود بازگردد. اصل دارا شدن بلاجهت میگوید که «هیچ شخصی نباید اجازه داشته باشد که به طور غیرمنصفانه و به هزینه دیگری، سود ببرد یا ثروتمند شود». در این اصل، کارفرما (خوانده) به ناحق و به هزینه پیمانکار (خواهان)، چیزی باارزش را دریافت و حفظ میکند. دارا شدن بلاجهت، پیشنیاز إعاده به وضع سابق است که به معنای بازگرداندن پیمانکار و کارفرما به یک وضعیت عادلانه و منصفانه است. دارا شدن بلاجهت، عملی یا حالتی از عدم تعادل یا بیانصافی است و إعاده به وضع سابق، به معنی بازگشت به عدالت و انصاف است.
۱۹- تغییر مقادیر: ممکن است تغییراتی رخ دهد که باعث انحرافات قابلتوجهی از طراحی تأییدشده شود، که میتواند مقادیر مورد نیاز برای نصب و زمان اجراء و هزینههای پیمانکار را بهطور قابلتوجهی افزایش یا کاهش دهد.
مطالب مرتبط
اقتباس از نوشتهای از ریچارد.جی.لانگ و دیگران
[۲] . اطلاعات فنی و نقشههای ارائه شده توسط کارفرما، باید کامل، دقیق و بدون نقص و برای اجرای موفقیتآمیز پروژه توسط پیمانکار کافی باشند.
[۳] .در پروژههایی که چندین پیمانکار حضور دارند، کارفرما یا نماینده او مسئولیت دارد تا کار آنها را به گونهای هماهنگ کند که با یکدیگر تداخل ایجاد نکنند و باعث تصدیع در پروژه نشوند.
[۴] . این اطلاعات میتوانند شامل مواردی مانند شرایط زمین، وجود موانع زیرزمینی، یا مشکلات فنی در طراحی باشند.
[۵]. در حقوق ایران از آن به شرط خیار یاد میکنند و در قراردادهای پیمانکاری ذیل حقوق عمومی نیز، معادل خاتمهپیمان است.