یک برنامۀ زمانی مهندسی، تدارک و احداث باید محدودۀ کاری کاملِ کار را در بر گیرد. همچنانکه پروژه در مسیر تکامل به پیش میرود و محدودۀ کاری بازنگریشده یا از طریق تغییرات، [به آن] افزوده میگردد، پیمانکاران نوعاً بهمنظور ثبت و ضبطِ کار بازنگریشده، فعّالیتهای برنامۀ زمانی را اصلاح، یا [بدان] میافزایند.
متن زیر، ترجمه مستقیم است و لزوماً در محیط قراردادهای ایرانی، قابل إعمال نیست.
با اینحال در تجارب بسیاری، حوزهای که در آن، برنامۀ زمانی اغلب در بازتابِ واقعیّت ناکام میماند، بازنگریهای نقشه[های] مهندسی است. در عین حال که حذف بازنگریهای نقشه[ها]، ممکن است اثر [دامنهداری] روی برنامهریزیِ تیم پروژه در طول پروژه نگذارد، شکاف در برنامۀ زمانی بهطور قابل ملاحظهای میتواند اثری [دامنهدار] بر تحلیلات تأخیرِ کارشناس در یک اختلاف بگذارد.
دلایل چندگانهای وجود دارد [مبنی بر اینکه] چرا بازنگریهای نقشه[ها] در بهروزرسانیهای برنامۀ زمانی ضمیمه نمیشوند، امّا اغلب، [این امر] ناشی از [موارد] آتی است:
(۱) برنامهریز صرفاً فعّالیتهای خطّ مبنا را بهروزرسانی میکند، لیکن فعّالیتهایی ازجمله بازنگریهای نقشه[ها] ناشی از کار و زمانِ لازم را اضافه نمینماید؛
(۲) بازنگریهای نقشه[ها] یا مرورهای چندگانۀ نقشه[ها]، همواره بهواسطۀ دستور تغییرات ثبت و ضبط نمیشوند، و لذا به بهروزرسانیهای برنامۀ زمانی اضافه نمیشوند؛ و
(۳) کار، غیربحرانی و/یا غیرمحتمل برای اثرگذاری [دامنهدار] بر کار بعدی تلقّی میشود.
اغلب، بازنگریهای نقشه[ها] پس از نسخة صفر، إصدار برای احداث، نسبتاً جزئی بوده و بهطور اساسی، کار تدارکات و احداث بعدی را متأثّر نمینمایند. بااینحال، نگارنده در مگاپروژههایی با پیمانکارانی خبره، [با قابلیّت] پدیدآوری برنامههای زمانی متضمّن جزئیّات دخیل بوده که در آنها، برنامههای زمانی در بازتابِ هزاران بازنگریِ نقشه[ها]ی إصداری در طول سالیان، ناکام ماندند. در یک اختلاف، اثر [دامنهدار] بالقوّۀ چنین بازنگریهایی [در] نقشه[ها]، باید در یک تحلیل تأخیر و یک تحلیل تصدیع در نظر گرفته شود، حتّی هنگامیکه آن [بازنگری]ها از بهروزرسانیهای برنامۀ زمانی حذف شده باشند.
نمودار میلهای زیر، یک مثال نوعی را نشان میدهد. پیمانکار ایپیسی سه فعّالیت را در برنامۀ زمانی خطّ مبنای خود ضمیمه نمود تا کارِ دخیل در صدور نقشههای ایزومتریک لولهکشی برای یک سیستم و ناحیة خاصِّ کارگاه، شامل یک دورۀ زمانی برای یکبار بازبینی کارفرما، بازتاب دهد. در بهروزرسانیهای برنامۀ زمانی و برنامۀ زمانیِ واقع، پیمانکار بهدرستی آن سه فعّالیت را [در] بهروزرسانی [لحاظ] نمود، با نمایشِ پایانیافتنِ فعّالیت نهایی، هنگامیکه ایزومتریک نسخۀ صفر، صادر شده باشد. بااینحال، همانگونه که ذیل [عنوانِ] «۳- کار واقعی» نشان داده شده است، سپس کارفرما ایزومتریکهای نسخۀ صفر را بازبینی نمود و پیمانکار، ایزومتریکهای نسخۀ یک و نسخۀ دو را طیّ یک دورۀ زمانی دو ماهه صادر نمود که هیچیک از آنها در بهروزرسانیهای برنامۀ زمانی یا برنامۀ زمانیِ واقع ضمیمه نشده بود (در حال حاضر تنها بهمنظور اهداف مقایسه در قالب نمودار میلهای نشان داده شده است).
در یک پروژۀ سایت فرآیندی، مسیر بحرانی اغلب از میان صدور نقشههای ایزومتریک لولهکشی آغاز شده [و] با ساخت قطعات از پیش آمادهسازیشدۀ لولهها و سپس نصبِ قطعات از پیش آمادهسازیشدۀ لولهها ادامه مییابد. یک کارشناس برنامهریزی در آمادهسازی یا ارزشیابی یک ادّعای تأخیر، ممکن است تعیین نماید که فعّالیتهای صدور نسخۀ صفرِ ایزومتریکهای لولهکشی در برنامۀ زمانی بالا، صرفاً نزدیکِ بحرانی بوده، لیکن کارشناس تنها دادههای صدور نسخۀ صفر را در برنامة زمانیِ واقع، مورد استفاده قرار داده و صدور نقشههای نسخۀ یک و نسخۀ دو دیگر را در نظر نگرفته است.
راهکار چالش حقوقی خود را از ما بخواهید
تحلیل کارشناس میتواند بهدرستی در رابطه با حذف کار واقعی و صحّت نتیجهگیریها، مورد سؤال قرار گیرد. برای مثال، اگر صدورات لاحقِ بازنگریهای نقشه[ها] در تحلیل تأخیر در نظر گرفته میشد، [آیا] این ناحیه/سیستم روی مسیر بحرانی قرار میگرفت؟ چه تعداد قطعات از پیشآمادهسازیشدۀ لولهها میتواند بر اساس ایزومتریکهای نسخة صفر، در مقابل ایزومتریکهای نسخۀ یک و نسخۀ دو ساخته شود؟ آیا شروع کارِ نصب لوله[ها] بهسبب [إعمالِ] بازنگریهای نقشههای ایزومتریک لولهکشی به تأخیر افتاده بود؟ آیا نصب، بهعنوان نتیجۀ [إعمالِ] بازنگریهای نقشههای ایزومتریک لولهکشی مصدَّع شده بود؟ این مثال، این واقعیّت را برجسته مینماید که یک کارشناس برنامهریزی باید در میان بسیاری از گامها/مراحل دیگرِ [تعیین] خطّ مبنا، بهروزرسانی و تأیید برنامۀ زمانی واقع، اطمینان حاصل کند که برنامههای زمانی، محدودۀ کاری کامل پروژه، شامل بازنگریهای نقشه[ها]ی مهندسی را در بر میگیرند.