این پست وبنوشت به چالشهای تعیین اعتبار مسیر بحرانی میپردازد. این [پست]، سوّمین پست از یک مجموعۀ پنج پستی است که اعتبار مسیر بحرانی را به بحث میگذارد. نخستین پست، هدف از مدیریت زمان در پروژههای احداث را به بحث میگذارد، و دوّمین پست، مربوط به تعریف مسیر بحرانی است. چهارمین پست به بررّسیهای کیفیّت برنامۀ زمانی مسیر بحرانی میپردازد، و پنجمین [پست]، گامهایی که باید برای شناسایی مسیر بحرانی مدّ نظر قرار داد را به بحث میگذارد.
متن زیر، ترجمه مستقیم است و لزوماً در محیط قراردادهای ایرانی، قابل إعمال نیست.
صرفنظر از اندازه و پیچیدگی یک برنامۀ زمانی پروژه، تأیید اعتبار فعّالیتهایی که مسیرهای بحرانی و نزدیکِ بحرانی را تشکیل میدهند، حائز اهمیّت است. دو پرسش بِنایی آتی، نیازمند کاوش میباشند:
۱. مسیر بحرانی پروژه چیست؟
۲. آیا مسیر بحرانی، متعارف است؟
تعیین پاسخهای این دو پرسش، ممکن است آسان نباشد. نخست، در پروژههای بزرگ و پیچیدۀ اییپیسی که دربرگیرندۀ چندین سال هستند، شناسایی، خلاصهسازی، و ارزشیابی مسیرهای بحرانی و نزدیکِ بحرانی میتواند دستوپاگیر باشد، خصوصاً هنگامیکه تقویمهای فعّالیت چندگانه مورد استفاده قرار گرفتهاند که مقادیر شناوری کل یا انعطاف متفاوتی را ایجاد میکنند. برای پروژههای اییپیسیِ بزرگ، دربرداشتن مخلوطی از حوزههای فرآیند که توسّط هزاران فعّالیت برنامۀ زمانی نمایش داده میشوند، غیرمعمول نیست. بزرگیِ محضِ دادههای برنامۀ زمانی، شناسایی مسیرهای بحرانی و نزدیکِ بحرانی را دشوار میسازد. برای مثال، هر حوزۀ کاری میتواند تبدیل به زیرپروژۀ مستقلّ خود شود که دارای مسیر بحرانی کنترلکنندۀ خاصّ خود میباشد. هر حوزۀ کاری میتواند شامل عناصری از مهندسی، تدارکات، پیشساخت، تحویل، حمل و نقل، نصب، و راهاندازی و آغازبهکار باشد.
دوّم آنکه محتمل است که مسیر بحرانی در چندین زمان تغییر کرده یا جابهجا شود، بدینسبب که مدل روش مسیر بحرانی (سیپیام)، پویاست. این [امر] به فعّالیتهای مسیر بحرانیِ نشاندادهشده در یک برنامۀ زمانیِ خطّ مبنای اوّلیه جواز میدهد تا در بهروزرسانیهای متعاقب برنامۀ زمانی در طول إجرای پروژه، مبتنی بر پیشرفت دستیافته در یک نقطة مفروض در زمان، تغییر کند. برای فعّالیتهای غیربحرانی، بهتأخیرافتادن ورای روزهای شناوری یا انعطاف زمانِ دردسترس برای یک بهروزرسانیِ مفروض، [و] لذا ایجاد یک مسیر بحرانی جدید از فعّالیتها که تکمیل پروژه را در بهروزرسانیهای متعاقب کنترل کند، غیرمعمول نمیباشد. ازاینرو، بهمنظور تکمیل بهموقع پروژه، شناسایی درست و مدیریت فعّالِ فعّالیتهای کاری مسیر بحرانی و مسیر نزدیکِ بحرانی در سراسر إجرای پروژه، حیاتی است.
سوّم اینکه برنامههای زمانبندیِ روش مسیر بحرانی، محدودیتهایی روی چگونگی نمایش خروجی دادهها دارد. بسیاری از ویژگیهای گزارشدهی خروجی استانداردِ برنامههای زمانبندی روش مسیر بحرانیِ شناختهشده، برای کاربر، دستورالعملهای شفّاف و [با قابلیّتِ] إجرای آسانی که مسیر بحرانی یا مسیرهای نزدیکِ بحرانی را ترسیم کنند، ارائه نمینمایند. اغلب، گردش کار مسیر بحرانی و پیوندهای منطقی، در هم و بر هم میشوند. نمایشهای گرافیکی میتوانند شبیه به تودۀ انبوهی از دادههای برنامۀ زمانی باشند. شکل یک، نماگرفتی از یک نمودار میلهای نمونه است که شامل فعّالیتهای مسیر بحرانی و نزدیکِ بحرانی مرتّبشده بر اساس تواریخ شروع زودهنگام میباشد.
شکل یک
فعّالیتهای مسیر بحرانی و نزدیکِ بحرانی مرتّب بر اساس تواریخ شروع زودهنگام
راهکار چالش حقوقی خود را از ما بخواهید
همانگونه که در شکل یک نشانداده شده، خروجی میتواند نامنظّم بوده، و اطّلاعات برنامۀ زمانی بحرانی و نزدیکِ بحرانی برای انتقال به ذینفعان ممکن است غیرشفّاف باشد. گردش کار افقی از تاریخ گزارشگیری، [شاملِ] مهندسی، تدارکات، پیشساخت، نصب، راهاندازی و آغازبهکار، مبهم بوده و ارزشیابی ارتباطات میان مسیرهای بحرانی و نزدیکِ بحرانی، دشوار میباشد. بعلاوه، ارزشیابی مسیرهای بحرانی و نزدیکی بحرانی میتواند چالشبرانگیزتر گردد، اگر انبوهی از دستور تغییرات و دیگر آثار [دامنهدار] به برنامۀ زمانی وارد شوند.
همانگونه که در پست بعدی به بحث گذاشته شده، کاستیهای داخل در فایل برنامۀ زمانی میتواند موجب بروز پرسشهایی دربارۀ متعارفبودن تاریخهای مسیر بحرانی و نزدیکِ بحرانیِ پیشبینیشده و مقادیر شناوری یا انعطاف گردد.
مطالب مرتبط
اقتباس از نوشتهای از رونالد جی رایدر و همکارش